تصویر بالا دارای وضوح در نتیجه حجم زیادی است برای دیدن سایز کامل (به سایز تصویر زمینه)روی عکس کلیک وصبرکنید تاکامل شود.
یکی از شاگردان علامه طباطبایی می گوید: بعد از ظهر عاشورایی به قبرستان حاج شیخ ( قبرستان نو ) در قم رفته بودم که دیدم مرحوم علامه در گوشه ای از قبرستان هستند. برای عرض ارادت نزدیک شده و عرض سلام و ادب کردم.
آن بزرگ چندبار از سر سوز و گداز به من فرمودند: آقای وجدانی! می دانید امروز چه روزی است؟!
عرض کردم: بله، امروز عاشوراست.
فرمودند: می بینی همه دنیا، موجودات، آسمان، زمین و جمادات در حال اشک ریختن و گریستن بر حضرت سیدالشهداء(ع) هستند؟!
متعجب شده و دانستم ایشان خبر از حقایق هستی میدهند؛ در همین حال ایشان خم شده و سنگی از زمین برداشته، آن را به سان سیبی با دست از وسط شکافتند و میان آن سنگ را به من نشان دادند. با چشمان خودم، در میان سنگ،خون دیدم! و ساعتی با بهت و حیرت غرق مشاهده ی آن بودم.
وقتی به خود آمدم، متوجه شدم که علامه از قبرستان رفته اند و من در تنهایی به نظاره آن سنگ خونین جگر مشغولم.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:35 عصر روز پنج شنبه 91 آذر 9
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:35 صبح روز پنج شنبه 91 مرداد 12
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:34 عصر روز دوشنبه 91 مرداد 2
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:11 عصر روز چهارشنبه 91 تیر 28
ما در رعایتــــــــ حال شما کوتاهے نمی کنیم
و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ،
که اگر جز این بود
گرفتارے ها به شما روے می آورد
و دشمنان شما را ریشه کن می کردند
پس از خدا بترسید
و ما را پشتیبانے کنید .
*************
سجده شکر
از لازم ترین و واجب ترین
مستحبات است .
امام زمان*عج*
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:43 عصر روز سه شنبه 91 تیر 27
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:37 عصر روز شنبه 91 تیر 24
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:59 عصر روز دوشنبه 91 تیر 19
یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانیها
این غزلخوانیها، معرکهگردانیها
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمعند، چه شهری چه بیابانی...ها!
چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بسکه در حق تو کردند مسلمانیها
همه در دست ترنجی و از این میرنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانیها
پیرهنچاک و غزلخوان و صراحی در دست
خوش به حال تو و نیمهشب زندانیها
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شدهام
ای که تعبیر تو پایان پریشانیها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانیها
این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست
این چه پروانه که کرده است پرافشانیها
یوسف گمشده دنباله ی این قصه کجاست
بشنو از نی که غریبند نیستانیها
مهدی جهاندار
منبع:سایت بانک اشعار مهدوی
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:44 صبح روز دوشنبه 91 تیر 19
ای رونق گلزار کجایی گل نرگس
مردیم ز آزار کجایی گل نرگس
از بس که به زنگار نشستم ندیدیم
ای آینه رخسار کجایی گل نرگس
دیدم به سر شاخه گل بلبل سرمست
می خواند به گلزار کجایی گل نرگس
دانلود کنید :
(کیلوبایتgolenarges.wma (173.6
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:2 عصر روز چهارشنبه 91 تیر 14
چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها
دست ها تشنه ی تقسیم فراوانی ها
با گل زخم سر راه تو آذین بستیم
داغ های دل ما، جای چراغانی ها
حالیا دست کریم تو برای دل ما
سر پناهی است دراین بی سروسامانی ها
وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی
ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها
فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غرل ها و غزلخوانی ها
سایه ی امن کسای تو مرا بر سر بس
تا پناهم دهد از وحشت عریانی ها
چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانی ها
قیصر امین پور
منبع:گروه جهادی منتظران خورشید
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:17 عصر روز چهارشنبه 91 تیر 14