نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم…
اما
ایـــــــــــــن روزها…
به لطـــــــــــفِ تــــــــــو…
انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم….!!!
نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم…
اما
ایـــــــــــــن روزها…
به لطـــــــــــفِ تــــــــــو…
انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم….!!!
تمام جمعه به گشت و گذار می گذرد کجا می آیی دارد بهار می گذرد
کجا می آیی آقا زمانه نامرد است زمان زمانه ی از بین راه برگرد است
دروغ می گوییم اینکه همدمیم تو را اگر علی بشوی ابن ملجمیم تو را
نمی کنیم ادا هیچوقت دین ات را مگر ندیدی قصابی حسینت را
مگر نه نامه نوشتیم کوفه منتظر است بهار آمدنت را شکوفه منتظر است
کسی به فکر کسی نیست نیست مولاجان به هر کجای مسیری بایست مولاجان
از او که گفت بیایی بخواه برگردی به نفع توست که از بین راه برگردی
بی تو جنگ سوم
تُو جهانم رخ داد
همه ی گلها رو
گلوله پاسخ داد
سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی
نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی
اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است
"نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی"
غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش
تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی
دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی
نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی
نمی خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد
دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی؟
از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!
از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی
به طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو
همه شب رام رامی گفت و من الله اللهی
هلال نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد
دعای آل یاسین خوانده ام با شعر کوتاهی
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی
اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی
دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها
یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
این دل شکسته ام اینک هوای یار دارد شادم از اینکه دلم یک مونس و غمخوار دارد
در قفس زندانی و محبوس باشد مرغ دل با نگار نازنینم باز اینک کار دارد
ای خوشا آن نوکر عاشق که از عهد و وفا ناله عجل ظهورک با دو چشم زار دارد
هست امیدم که جاء الحق مولا بشنوم با چنان صوتی که پور حیدر کرّار دارد
عالم علم الهی خوب میداند نگارم درب بیت مرتضی تفتیده یک مسمار دارد
فاطمه در بین آتش هیچکس اما نگفت بی مروت سینه اش تاب در و دیوار دارد؟
یوسف صحرانورد فاطمه در پرده غیب این عمار این نوا را رهبر دلدار دارد
سراینده : محسن قربانعلی
چه می کنی روزگار؟! می خواهی در این سرمای زمستان من و تو بنشینیم و از دلتنگی هایمان با هم بگوییم؟!
بعضی ها دنبال نشانه ظهورند؟!
بعضی ها نشسته اند ببینند موعود کی میرسد؟!
بعضی ها هم فقط دعا می کنند؟!
انتظار یعنی بندگی خدا
یعنی تلاش
یعنی امید
ببینیم من و تو چه کرده ایم؟
پی نوشت: پنج شنبه شب ها اول اخبار22 شبکه 3 یه متن کوتاه با یک صدای گرفته دلنشین راجع به امام زمان علیه السلام پخش میکنه که خیلی طرفدارشم. این متن هم مال دیروزه ،که البته همه شو نتونستم یادداشت کنم.