سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی مطالب مربوط به حجاب زندگینامه ،وصیتنامه ،خاطرات ،دانلود نوا و نما پیرامون شهید کاظمی داستان کوتاه و مطالب پیرامون زندگی و تصمیم گیری بهتر اخبار سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی سیاسی دانستنیهای مربوط به اهل بیت  و غیره دانلود نوا کلیپ برنامه و غیره شعر فرهنگ، سینما پیامک برای مناسبت ها،امام زمان دانستنی های چهارده معصوم سخنرانی ها مطالب و دستورالعمهای عرفانی،اخلاقی وتهذیب نفس; سخنرانی ها مطالب و دستورالعمهای اخلاقی مانند غیبت وغیره; مطالب،کلیپ،نواها،عکس ،پیامک ،شعر ودعاهای مربوط به حضرت ولیعصر مطالب،کلیپ،نواها،عکس و... مربوط به شهدا و دفاع مقدس  خاطرات،بیانات،کلیپ،نواها،عکس و... مقام معظم رهبری  دام ظلله العالی ومطالب مربوط به بحث ولایت  دانلود نرم افزارهای موبایل مذهبی،کلیپ و نوا مطالب پیرامون شهرستان آذرشهر  دل نوشته،درد دلهای خودم  مطالب قرآنی، دانلود اذان و تلاوت قرآن   دانلود تلاوت و نغمات قرآنی

برای دیدن بهتر وبلاگ از مرورگر فایر فاکس و کروم استفاده کنید......... تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد / دلبر ما دل ما برد و به ما رخ ننمود*******اللـــهم عجل لولـــیکـــ الفرج******* نــدبه خوانیم تـــو را هر سحر آدینه / تو کدام آیــنه ای؟ صلّ علی آیـیـنه ......برگزاری دعـــــای ندبه در شهرستان آذرشهر هرهفته در مسجد سفید محله6:30 .





درباره نویسنده
م.ر. بسیجی - گل نرگس
م.ر. بسیجی
ای رونق گلزار کجایی گل نرگس/ مردیم ز آزار کجایی گل نرگس/ از بس که به زنگار نشستیم ندیدیم/ ای آینه رخسار کجایی گل نرگس/ دیدم به سر شاخه گل بلبل سرمست/ می خواند به گلزار کجایی گل نرگس/ ............................................................ دیدند دشمنان که در این خطه لاف نیست/ شمشیر دوستان علی در غلاف نیست/ در این قبیله نخل تناور همیشه هست/ مقداد هست، مالک اشتر همیشه هست/ اینجا که کوفه نیست خوارج علم شوند/ سلمان نمرده است اباذر همیشه هست/ صف بسته‌اند این همه سردارها به شوق/ یعنی برای پیش‌کشت سر همیشه هست/ روشن‌ترین روایت عمار می‌شویم/ در عشق رهبری همه تمار می‌شویم.
تعداد پست ها: 514
تماس با نویسنده

موسیقی وبلاگ


عناوین یادداشت ها


آمار بازدید
بازدید کل :763401
بازدید دیروز :128
بازدید امروز : 44

موضوعات وبلاگ

شعر[94] . امام زمان[90] . تصویر[61] . مناسبت ها[51] . گل نرگس[50] . دل نوشته[47] . عرفان[41] . دانلودکده[39] . شهدا[36] . سیاسی[34] . خبری[31] . پیامک[30] . حضرت آقا[28] . حضرت زهرا*س*[28] . امام علی النقی*ع*[28] . قرآن[26] . حجاب[25] . محرم[24] . معصومین[19] . بیشتر بدانیم[19] . فرهنگی[16] . imam naghi[14] . انتخابات[13] . شهید کاظمی[13] . حدیث[11] . اخلاق[10] . موبایل[9] . رجب[7] . اشعار فرامرز عرب عامری[7] . حضرت امام[7] . از آذرشهر[6] . عاشقانه ها[6] . امام علی*ع*[5] . بسیج[4] . طنز[4] . نکات مدیریتی[4] . نقدشبکه های ماهواره ای[3] . قالب های مذهبی وبلاگ[3] . داستان کوتاه[3] . پاسخ به شبهات محرم[3] . امام رضا*ع*[3] . پاورپوینت[2] . پیامک[2] . امر به معروف و نهی از منکر[2] . مناجات[2] . ســـردار غلام عسگر کریمـــــیان . نتایج جشنواره . نقدشبکه های ماهواره ای . نماز . اذان . امام محمدباقر*ع* . امام کاظم*ع* . دانلودکده . ترتیل کل قرآن کریم . تلاوت . جملات زیبا .

عضویت در خبرنامه
 

لینکهای روزانه

لینک دوستان
قطره و دریا
دل نوشته ها
همنشین
موعود هادی
پوکه.با شهدا باشیم
من حلقه ام وراه به میخانه ندارم
هر شب تنهایی
سجاده ای پر از یاس
قنوت جویبار
چلچراغ شهادت
أنٌ الارض یرثها عبادی الصالحون
منتظر قائم(عج)
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
عیسی طلبه مشهدی
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
منادی معرفت
طریق یار
عطر یاس
جرعه ای از شراب عشق
بچه های خدا
حرم الشهدا
بشری
راه فضیلت
سلام بچه ها
آشیانه سردارغم ها وسالار آشیانه قلبها
صراط
از جانبازی تا شهادت
قافله شهدا
بر و بچه های ارزشی
مذهب عشق
تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
زندگی کاروانی
نوجوونی از خودتون
تریبون
بسیجیان عملیاتی
سیدالشهداء
عصر ظهور
زنده یاد * آه از بهار بی یار*
بشارت هودر
باریک بین
حاج آقا مسئلةٌ
عمارگراف
داستان سرا
12.کجایند مردان بی ادعا...
یک وبلاگ مذهبی نظامی
9.انتظار
3.طنین نبض باران
13.یااباصالح المهدی ادرکنی
25.گوهری در صدف
27.همین نزدیکیست
به سوی ظهور
بسیجی مظهر صبر و بصیرت
معرفت مهدوی
بسیجیان گمنام
کجایید ای شهیدان خدایی
شمیم یاس
سرباز صفر جنگ نرم
دلتنگ مهدی*عج*
تا شهادت
بصیرت سایبری
اسکالپل
دارالشیعه
14. طلبه صفر
شاعرانه
1.حجاب
3.ماتم کده مجازی حسین(در حسرت کربلا)
آرامشم ده
13. یامهدی
2.جانم فدای غربتت امام نقی علیه السلام
حضرت مهدی(عج)
سازمان زنان انقلاب (منطقه6)
بهشتیان
بیا تا برویم...
رزمندگان سایبری
10.این سایبریون
یاسی ترین یاس
امین
بیایین آدم شیـــم

آرشیو وبلاگ
آبان 89
پاییز 89
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91



لوگوی وبلاگ



لوگوی دوستان














وبلاگ فارسی

   

پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا: آمریکا و اروپا بیش از آنکه به ملت ایران لطمه ای وارد کنند، اقتصاد درمانده و پریشان خود را به فروپاشی کامل نزدیک تر می کنند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا، متن بیانیه بسیج به این شرح است:مرگ برآمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم
نصر من الله و فتح قریب و بشر المومنین
ملت غیور، هوشمند و شرافتمند انقلاب اسلامی
در حالی وارد سی و چهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی می شویم که وعده های معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی علیه الرحمه یکی پس از دیگری محقق شده و می شود و طلیعه پیروزی نهایی مکتب امام خمینی علیه الرحمه در جهان روز به روز بیشتر نمایان می شود. سران رژیم های فاسدی که از آغاز، مقابل نهضت اسلامی ما ایستادند یکی پس از دیگری سقوط می کنند و با سرعتی باور نکردنی جای خود را به اسلام گرایان و دوستداران انقلاب اسلامی می دهند.
ادامه مطلب...


نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:1 صبح روز پنج شنبه 90 بهمن 6

من با لباس مشکی تان خو گرفته امخداحافظ پیرهن سیاه ارباب
از طینت پلید خودم رو گرفته ام
با قایق شکسته اشک دو دیده ام
بر ساحل عزای تو پهلو گرفته ام

بهر غبار روبی فرش عزایتان
در این دو ماه از مژه جارو گرفته ام
ازیمن روضه های پرازعطر سیب تان
شکر خدا حسین کمی بو گرفته ام
هر ساله مزد نوکریم آخر صفر
از دست سبز ضامن اهو گرفته ام
                 ***
خداحافظ پیرهن سیاه ارباب
خداحافظ ای خیمه گاه ارباب
خداحافظ ای کاروان خسته
خداحافظ ای دست های بسته
خداحافظ شور و نوای ارباب
خداحافظ باغ و بهار زینب
خداحافظ دار و ندار زینب

محرم و صفر هم گذشت با تمام دلبستگی ای که به آن پیدا کرده بودیم.
دلم برایت برایت تنگ می شود برای تو که با آمدنت سخن عشق را بر زبان ها جاری کردی دل ها را به غمی زیبا سوزاندی و  روح ظلم ستیزیمان را بیدار کردی.
از برکت تو خیلی چیزها بدست آوردیم هر چند قطره ای باشد از آن مقدار که باید؛

خدایا یاریمان کن آنها را تا ماه رجب و شروع یک فصل عاشقی دیگر حفظ کنیم.



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:23 عصر روز سه شنبه 90 بهمن 4

یاعلی بن موسی الرضا

محبوب رضاست هر که دل ریش‌تر است             از کعبه صفای این حرم بیش‌تر است
اینجاست طبیبی که ندارد نوبت                       هر دل که شکسته‌تر بود پیش‌تر است

 با آنکه مقام رفیع امامت را داشت و برگزیده ی خدا بود، در عین حال نه تنها برای خود هیچ گونه حریمی قائل نبود، بلکه در زندگی خویش با طبقات مختلف مردم حتی خدمتکاران و زیردستان با نهایت صمیمیت و فروتنی رفتار می کرد. کلینی از مردی بلخی روایت کرده است:

من در سفر خراسان همراه امام *ع* بودم، روزی هنگامی که سفره گسترده شد، امام *ع* از همه ی خدمتکاران خواست تا در کنار او بر سر سفره بنشینند. عرض کردم، فدایت شوم، بهتر بود سفره ی آنان را جدا می کردی؟ فرمود: ساکت باش! همانا پروردگار و پدر و مادر همه ما یکی است و پاداش هم به اعمال است.

روزی امام *ع* در حمام پس از تقاضای فردی که آن حضرت را نمی شناخت، تن او را کیسه کشید. هنگامی که دیگران امام امام *ع*  را به او معرفی کردند، شرمنده شد و به عذرخواهی از آن حضرت پرداخت. امام امام *ع*  در حالی که او را کیسه می کشید، دلداری اش داد و فرمود: عیبی ندارد.



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:27 صبح روز سه شنبه 90 بهمن 4

حرارت از در و دیوار شهر می‌بارید. از زیر پوست مردم آب بیرون زده بود. آنها در آن گرمای کُشنده، گروه گروه به دیدن «دعبل»1 می‌رفتند و به او خوش آمد می‌گفتند. دعبل نیز با خوشحالی، جریان سفرش به مرو را تعریف می‌کرد و از قصیده‌ای که نزد امام رضا علیه السلام خوانده بود، سخن می‌گفت و گاهی نیز سروده‌هایش را با جوش و خروش می‌خواند و آه و افسوس شنوندگان را می‌ستاند.امام رضا

آن روز مردم شهر، در مسجد جامع جمع شدند و به قصیده بلند و زیبای او گوش فرادادند. و به پاس زبان گرم و طبع لطیفش، تحسین فراوان کردند و هدایای با ارزشی به او بخشیدند.

در همین روزها خبر پیراهن اهدائی امام رضا علیه السلام به دعبل در شهر پیچید. مردم بار دیگر با شور و شوق زیاد، خود را به او رساندند و تقاضا کردند تا او «پیراهن مبارک» امام را به آنها نشان دهد. دعبل، با شوق و کمی هم واهمه، پیراهن امام را از لابلای بسته ای که در کنارش نهاده بود، بیرون آورد و با احتیاط و احترام، به مردم نشان داد. در آن حال، لحظه‌ای از آن پیراهن مقدّس غافل نمی‌شد و دیدگانش را از آن فرو نمی‌بست. او خوب می‌دانست که اهالی شهر، به آن لباس مبارک چشم طمع دارند و برای به دست آوردن آن به هر کاری ممکن است دست ‌بزنند. همین طور هم بود. بزرگان شهر به طمع افتاده بودند. به دعبل پیشنهاد فروش دادند:

- آن را به هزاردینار سرخ می‌خریم! ادامه مطلب...


نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:16 صبح روز سه شنبه 90 بهمن 4

باتوجه به اهمیت نظام انتخاباتی و اثرات فراوانی که می تواند به آرایش نیروهای سیاسی در هر کشور داشته باشد به تفضیل به بررسی مهمترین شیوه ی انتخاباتی موجود در کشو های مختلف می پردازیم .انتخابات

نظام های انتخاباتی را می توان در سه دسته کلی تقسیم بندی کرد:
1- نظام انتخاباتی اکثریتی   2- نظام انتخاباتی تناسبی   3- نظام انتخاباتی مختلط

1-  نظام انتخاباتی اکثریتی و گونه های مختلف آن:
این نظام از قدیمی ترین و متداولترین شیوه های انتخاباتی است و بر اساس آن نخستین کسی که در مقایسه با دیگران آرای بیشتری را اخذ کند، پیروز انتخابات خواهد بود.
مهمترین اشکال این شیوة انتخابات، ناعادلانه بودن آن است زیرا بعنوان مثال، در حوزه ای با 100 رأی دهنده و9 نامزد در صورتی که یکی از نامزدها 20 رأی و بقیه هر کدام 10 رأی کسب کنند، نماینده ی این حوزه تنها با20% کل آرا کرسی نمایندگی را به خود اختصاص خواهد داد. برای حل این مشکل بسیاری از کشورها با پذیرش اصل نظام انتخابات اکثریتی کوشیدند تا حد ممکن آن را اصلاح کنند، لذا ما شاهد نظام های انتخاباتی اکثریتی در انواع متعدد هستیم که ذیلاًٌ به آنها اشاره می کنیم. ادامه مطلب...


نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:25 صبح روز دوشنبه 90 بهمن 3

روز رحلت رسول الله صلی الله و علیه و آله وسلم است روز رحلت حبیب الله.امروز را اهل آسمان ها هم حتما به سوگ تو نشسته اند.خدا می داند امروز را دخترت ،نور چشمت،فاطمه ات چگونه گذراند چه صبر عظیمی داشت و چه دل پرتوانی اما می گویند آرام نشد تا نگفتی اولین شخصی که به تو ملحق می شود خود اوست او هم به زودی چون تو می رود و علی می ماند یکه و تنها.

دلم برای کدامتان بسوزد،خودتان ،دخترتان یا پسر عم مظلومتان.چقدر برای آن مردم درجهل فرورفته زحمت کشیدی وآنها چه خوب مزد رسالتت را به تو دادند تویی که جز یک چیز از آنان نخواسته بودی ؛مودت اهل بیتت ؛نشان وفایشان روی درب سوخته هست ،از نوه گرامی ات که بپرسی ماجرای کوچه را برایت می گوید امروز روز شهادت او هم هست او که شبیه ترین مردم درخلق و خلق به تو بود.

کاش می شد مدینه را می دیدیم و  درآن کوچه ها که عطر شماها را دارد قدم می زدیم.همیشه مدینه که می گویم یاد مدینه شهر پیغمبر حاج منصور می افتم:
مدینه
سلام من به تو یا صاحب الزمان به فدایت
چه میشود شنوم در کنار کعبه صدایت
سلام من به تو ای روح حج حقیقت ایمان
عزیز گمشده ی دل یگانه مهدی دوران

سلام من به مدینه به آستان رفیعش
به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش
سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش
سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش

نشسته باز دلم پشت درب بسته ی آنجا
گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا
تو ای مسافر شهر مدینه در دل شبها
نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا

سلام من به تو ای بانو ای که مرد نبردی
ز غیر هر چه که دیدی به یار شکوه نکردی
سلام من به بازو وکبودی رویت
به سرخی اشک تو و سپیدی مویت

مدینه منزل قرآن مدینه محفل قرآن
درون دل خبر داری تو از درد دل قرآن
مدینه شهر پیغمبر مدینه شهر پیغمبر

خدا بر تو نظر دارد که هستی شهر پیغمبر
مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پر پر
بود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا
چرا با ما نمیگویی حدیث غربت زهرا
چرا خاموش و دلگیری مدینه شور و شینت کو
امام مجتبی یت کو حسینت کو حسینت کو...
دانلود فایل ویدئویی با فرمت 3gp برای موبایل، حجم 6 مگابایت



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:10 صبح روز یکشنبه 90 بهمن 2

سایت خبری مشرق نوشت:پسر شهید احمدی روشن و حضرت آقا

سلام آقاجون! من چارسالمه. من شما رو خیلی دوست دارم. خیلی خوشحالم که امشب اومدی خونمون. فقط نمی دونم چرا بابا مصطفام هنوز نیومده.
 مامانم میگه بابات رفته یه مسافرت و شاید به این زودی ها نیاد. اما نمی دونم چرا وقتی این حرفو به من می زنه روشو از من برمی گردونه و شونه هاش تکون می خوره و بعد که من می رم تا از جلو صورتشو ببینم، چشماش خیلی قرمز شده و صورتش هم خیسه!

این روزا مامانم خیلی صورتشو می شوره.نمی دونم چرا نگاش یا به منه یا به قاب های رو طاقچه و یا به در خونمون که بابا زنگ بزنه.
امشب که شما اومدی خونمون من می خوام یه رازو به شما بگم. من و بابام چند روز قبل یه قول مردونه به هم دادیم. اون شبی که بابام می خواست بره مسافرت یواشکی در گوشم گفت من و تو مثل دو تا مرد باید با هم صحبت کنیم و قول هایی به هم بدیم و هیچ کسی هم از اون با خبر نشه. من هم به اون قول مردونه دادم و حتی به مامانم هم نگفتم.

 بابا مصطفام با دو تا دستاش شونه هامو چسبید و صورتشو آورد دم گوشمو گفت: پسرم تو دیگه بزرگ شدی و مرد این خونه ای. باید به من قول بدی مثل یه مرد به مامانت کمک کنی. مامانتو اذیت نکنی. به حرفاش
 گوش بدی. بهش کمک کنی و نذاری یه وقتی از دست تو ناراحت بشه. منم گفتم بابا یه شرط داره و اون اینه که وقتی از مسافرت برگشتی اون ماشین پلیس چراغ دارو برام بخری. ادامه مطلب...


نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:12 عصر روز شنبه 90 بهمن 1

امام زمان دوستت دارم به خاطر اینکه ...برقامت دلربای مهدی*عج* صلوات

همه تنهایند ولی فکر می کنن تو تنهائی( کسی که خدا را داره تنا نمی مونه)
همه فکر می کنند منتظرند ولی در واقع تو منتظر اونایی تا ازت کمک بخوان و بیائی.
همه فکر می کنند تو خورشید پشت ابری ولی تو خورشیدی هستی که همه بهت پشت کردند و سمت دیگه دنبالت می گردند.
همه در حق ولایتت خیانت می کنند ولی تو در حق ولایتشون رفاقت می کنی.

همه وقتی شکمشون سیره و دنیا به کامشونه یادت می کنند ولی تو هر وقت گرسنه و نیازمندیم یادمون می کنی.
همه تو تخیل و رویاشون باورت دارند ولی تو تو واقعیت و حقیقت باورمون داری. ( که بالاخره از خواب غفلت
بیدار می شیم)
همه وقتی گناه می کنند از ترس اومدنت دعا نمی کنند ولی تو وقتی گناهانمونو می بینی پیش خدا دعامون
می کنی.
همه با فکر این که حالا حالاها نمی آیی سفرت را دراز می کنند ولی تو با فکر این که هر وقت کمک بخواهید میام سفرت رو کوتاه می کنی.

همه وقتی تو را می خوان که بدونن با اومدنت یه چیزی گیرشون میاد ولی تو وقتی ما را می خواهی که بدونی با اومدنت یه چیزی گیر ما میاد.
همه اومدنت را یه افسانه می دونن ولی تو نیامدنت را افسانه می دونی.( وعده خدا که دروغ نمی شه)
همه می خوان بدونن وقتی میای چکار می خوای بکنی ولی تو می خوای بدونی وقتی میای چکار نباید بکنی.
همه می گن منتظریم، منتظر یه نفر که قراره بیاد ولی تو می گی منتظرم منتظر همه آدمهای دنیا که قراره بیان.

امام زمان دوستت دارم به خاطر اینکه همه اینها رو می دونی ولی بازم می خوای بیای.



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:50 عصر روز شنبه 90 بهمن 1

 اصطلاحات عرفانی در مصیبت نامه عطار:
عشق
چیست؟ از قطره دریا ساختن              عقل، نعل کفش سودا ساختنخدایا شکرت
فکر چیست؟ اسرار کلّی حل شدن                کوه کندن در دل و خردل شدن
شکر چیست؟ از خار گل پنداشتن                  جزو را نادیده کل پنداشتن
قرب چیست؟ اندر برِ آتش شدن                    یا چو پروانه شدن تا خوش شدن

بُعد چیست؟ از جسم و جان انگاشتن             قعرِ دوزخ آسمان انگاشتن
عمر چیست؟ از مرگ بیرون زیستن                 مرگ از پس کردن اکنون زیستن
راه چیست؟ از جان پناهی یافتن                   گنج را در دیده راهی یافتن
حبّ چیست؟ از پیش جان برخاستن               پیش جانان جان فشان برخاستن

اُنس چیست؟ از خود رهائی یافتن                  در سویدا آشنائی یافتن
توبه چیست؟ این جمله را بر هم زدن               خیمه زین عالم بدان عالم زدن
کبر چیست؟ آبی به هاون کوفتن                    وزمنی بر دوست و دشمن کوفتن
کینه چیست؟ از سینه زندان کردن است          اژدها در حقّه پنهان کردن است

بخل چیست؟ از تشنگی جان دادن است          هم چو بوتیمار بر افتادن است
حرص چیست؟ از جهل گرد آوردن است           چون شود کوهی به زیرش مردن است
شکر چیست؟ انعام دائم دیدن است               پس در آن انعام منعم دیدن است
قبله چیست؟ آیات کبرا دیدن است                 ذرّه ذرّه روی مولا دیدن است
پی نوشت:
نمیدانم چرا هر وقت چیزی از خدا میخواهم و نمیدهد مخصوصا چیزی که خیلی برایم مهم است دوست دارم در آن حال دل گرفتگی دو رکعت نماز شکر بخوانم نماز را که می خوانم آرام می گیرم احمقانه است اما دلم می خواهد مثل وقتی که از آدم ها دلگیری و برای اینکه این دلگیری را نشانش دهی اخم می کنی،از او دوری می کنی و...،به خدا هم بگویم که از او دلگیرم اما نمیدانم چرا نمیتوانم .

وقتی دلم می گوید هر چه بدهی وندهی؛ بگیری و نگیری؛ دوستت دارم زبانم نمی چرخد چیز دیگری بگویم.
چه جای شکایت وقتی دوست نداری ناراحتم کنی اما گاهی وقت ها صبر من کم است یا صلاح من در آن...
چه جای شکوه وقتی در ناراحتی هایم پناهم می شوی...
بلد نیستم از تو دلگیر شوم شاید چون میدانم حتی بنده های گنهگارت را هم عاشقانه دوست داری...
یاشایدهم چون که خیلی دوستت دارم...



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:2 صبح روز سه شنبه 90 دی 27

وقتی حال زیارت خواندن نداری، زیارت عاشورا میخوانی مرثیه می شنوی،حتی مقتل می خوانی و اشکت در نمی آید، زیارت ناحیه مقدسه را بخوان تا های های گریه کنی، بخوان تا بدانی دل یوسف زهرا*روحی و ارواح العالمین بفداه*چقدر خون است:

 فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه:السلام علی قتیل الادعیاء
سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، سلام بر آن لب هاى خشکیده، سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)، ....
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، سلام بر آن مظلومِ بى یاور، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک،...

سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بى یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند ، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند...

سلام برتو ، سلامِ آن کسى که به حُرمتِ تو آشناست، و در ولایت و دوستىِ تو مُخلص و بى ریا است ، و به سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و ازدشمنانت بیزار است، سلام کسیکه قلبش از مصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است، سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است، سلام کسیکه اگربا تو در کربلاء مى بود، باجانش(دربرابرِ) تیزىِ شمشیرها ازتو محافظت مى نمود،و نیمه جانش را به خاطر تو بدست مرگ مى سپرد، و در رکاب تو جهاد میکرد، و تو را برعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال و فرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود، اگر چه زمانه مرا به تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، ونبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم، وباکسانیکه باتو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،(درعوض)صبح وشام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم ، از روى حسرت وتأسّف وافسوس برمصیبت هائى که بر تو وارد شد،تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم...

پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تو را به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن برتو بستند، تاآنکه هیچ یاورى برایت نماند، ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا) و صبوربودى، از زنان و فرزندانت دفاع وحمایت می نمودى، تاآنکه تو را از اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح بر زمین سقوط کردى، درحالیکه اسب ها تو را با سُم هاى خویش کوبیدند ، وسرکشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى ، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،درحالیکه گیسوان برگونه ها پراکنده نمودند...
خدایا دستمان را بگیر تا آن دل خونین را با گناهانمان خونین تر نکنیم...التماس دعا



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:17 صبح روز یکشنبه 90 دی 25

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >