فاطمه معتمدآریا بازیگر سینمای ایران که طی سالهای اخیر با اقدامات و نظرات پرحاشیه خود توانسته بود نظر سینماگران غرب را به خود جلب کند، جایزه «هانری لانگ لوا» فرانسه را دریافت کرد.(تبریک!)
مسئولان این جشنواره دلیل خود را برای اعطای این جایزه به بازیگری که در سالهای اخیر، فیلم قابل توجهی را بازی نکرده حفظ ارزش های فرهنگی حرفه بازیگری و تعهد و حفظ حرمت روح هنر سینما دانسته اند !
معتمدآریا پس از دریافت جایزه اش با کنایه گفت: همه ما امشب دلیلی مشترک برای با هم بودن داریم. بی آنکه بیاندیشیم به چه زبانی حرف می زنیم و در کدام کشور زندگی می کنیم و از کجای جهان به اینجا آمده ایم. بی آنکه بگوئیم در سرزمین مان سیاست مداران چه چیز را بین خودشان بده بستان می کنند !!!
وی که چندی قبل مشکل سینمای ایران را نداشتن برخی صحنه ها و اتفاقات خاص (!) همچون بوسیدن زن و مرد توسط یکدیگر دانسته بود، بعد از بوسیده شدن توسط مجری مرد مراسم واکنشی جالب از خود نشان می دهد تا ظاهرا تاکید کند، مشکلات سینمای ایران در حال حل شدن است.
پس از اتفاقات مختلف چون دست دادن بازیگر زن ایرانی با مدیران شرکت های خارجی جلوی دوربین ها در تهران و این اتفاقت عجیب دیشب، باید به حال فردای سینمای ایران گریست.
منبع : بولتن نیوز
پی نوشت : تعدادی از بازیگران سینما از نبود آزادی در کشورسخن می گویند و از آن گله مند هستند و ما گمان میکردیم که فقط با حجاب مشکل دارند اما زمانی که از کشور خارج می شوند و سایر استعدادهایشان را بروز می دهند!! متوجه می شویم که آنها فقط با برداشتن حجاب خواسته هایشان تامین نمی شود بلکه آنان جز با زیر پا گذاشتن شرع، اخلاق ، و شرافت انسانی آزادیشان تامین نمی شود. با این دیدگاههایی که این بازیگران دارند هر روز باید شاهد بروز پدیده های جدید باشیم!!؟؟
به خدا قسم هنرپیشه های غربی اینقدر راحت اعتقادشان را فدا نمی کنند اون از گلشیفته فراهانی و لیلا حاتمی و این هم از خانم معتمد آریا ....
تابه امروز نمیخواستم مطالب اینچنین دردآوری رو تو این وبلاگ بخاطر نام زیبایش قرار دهم. اما انگار نمی شود این درد ها رو تو سینه فرو خورد و دم نزد .من افسوس میخورم که پیش عکس شهدا وامام زمان باید چنین تصاویری رو درج کنم اما اونا چطور در حضور شهدا و امام عصر به این وضعیت اسف بار....
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 4:20 عصر روز سه شنبه 90 بهمن 11
چندی پیش فیلم جدید بهرام بهرامیان با عنوان «پریناز» در جشنواره توقیف شد و گویا نمایش آن در جشنواره منتفی است.
به عکس روبرو نگاه کنید:
گریم خاص فاطمه معتمدآریا در این فیلم ، عامل اصلی توقیف این فیلم است.در اینجا کاملا معلومه که میخوان حجاب رو بد جلوه بدن و میخوان نشون بدن که افراد چادری ، با حجاب و مذهبی ظاهری بد و زشت دارن.
انجام این کار توهین آمیز در فیلم ورود آقایان ممنوع هم تکرار شده بود که در اونجا هم یک فرد مذهبی و با حجاب رو به شکلی زشت گریم کرده بودن.
این هم از کاری که کارگردان سینمای ایران برای تبلیغ حجاب انجام میدهد!....
پی نوشت بی ربط :
سلام دوستان.مث اینکه این چن روز قراره حال ما گرفته شه.اون از سفر جمکران که آقا رسما عذر مارو خواستن(درس همون روز صبح پام پیچ خورد ونمیتونستم حرکت کنم) اینم از نتایج مسابقه مفاهیم که واقعا همه مون (آذربایجانشرقیا)گل کاشتیم، لینکشو میذارم خودتون از اینجا نتایجو ببینین.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:36 صبح روز سه شنبه 90 بهمن 11
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ
و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج آنان را از جایی که ندانند، گرفتار خواهیم کرد.
برخی انسانهای شایسته و متقی، گاه دچار مشکلات فراوانی میشوند؛ ولی در نقطه مقابل، افرادی هستند که فاقد تقوا ودین بوده، ولی در رفاه و آسایش به سر میبرند؛ آیا این، با عدالت خداوند سازگار است؟ با حکمت الهی چگونه قابل توضیح است؟این آیه به گوشهای از این حکمتها اشاره دارد:
در این آیه، به یکی از سنتهای الهی دربارة مجازات اشاره شده است و آن، چیزی نیست جز «عذاب استدراجی».
همان طور که اشاره شد، استدراج، به کاری گفته میشود که پله پله و تدریجی انجام گردد. در اینجا نیز خداوند میفرماید: «کسانی که نشانههای ما را تکذیب کنند، آنها را به گونهای دچار عذاب خواهیم کرد که خودشان هم متوجه نشوند».
آیه بعدی نحوة استدراج الهی را به اجمال شرح میدهد که ما انسانهای گناهکار را به سرعت مجازات نمیکنیم؛ بلکه به آنها مهلت و فرصت کافی برای تنبه و بیداری میدهیم؛ اگر بیدار نشدند و متنبه نگشتند، گرفتارشان میکنیم: وَأُمْلِی لَهُمْ؛ زیرا شتاب و عجله، کار کسانی است که قدرت کافی ندارند و میترسند فرصت از دستشان برود؛ ولی برنامه و مجازاتهای خدا، آنچنان قوی و حساب شده است که هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:21 عصر روز دوشنبه 90 بهمن 10
حضرت علامه حسن زاده آملی (مدظله العالی) می فرمایند:
ما در این عالم محروم نداریم. خدای متعال وارد قلب همه می شود، حتی قلب کافر «کَذلِکَ سَلَکْناهُ فی قُلُوبِ الْمُجْرِمین(شعراء 200)» خداوند می فرمایند: من به قلب مجرم هم وارد می شوم، اما چه کنم که ظرفی که وارونه باشد، رحمت مرا نمی تواند در خود جای دهد. هرچه در آن بریزی، چیزی باقی نمی ماند؟
و لذا خداوند می فرماید«فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها(رعد 17)» "تمام دره ها را به قدر ظرفیتش پر می کنیم" کدام دره است که بر اساس ظرفیتش پر نشود؟ و لذا کلمه محروم نداریم، محروم یعنی استحقاق دارد، اما چیزی به او نمی دهند. در حالی که در عالم اینگونه نیست.
پیامک با موضوع خدا :
اگر به علاوه ی خــدا باشی
می توانی منهای همه چیز زندگی کنی
معبودا
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .
چه زیبا خالقی دارم
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنه کارم ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:0 صبح روز دوشنبه 90 بهمن 10
برخی ائمه جماعات در رکوع آخر نمازشان این ذکر را میگویند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم». این دستورالعملی است که خود آقا امام عصر *عج الله* در دیدار باآیت الله مرعشی نجفی به ایشان فرمودند که در رکوع های نماز به ویژه رکوع آخر تاکید کردند بخوانید.
ترجمه آن ذکر این است: بارالها درود بر محمد وآلش بفرست و بر عجز وناتوانی مارحم کن وبه حق محمد وآل او به داد ما برس.
ملاقات حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، قدس سره
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت، علیهم السلام، در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدارجمال مولایمان بقیة الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه، داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم، به این نیت که جمال آقا صاحب الامر، علیه السلام، را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.
تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و دزدها، ناگهان صدای پایی را از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت:ای سید! سلام علیکم. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:32 عصر روز یکشنبه 90 بهمن 9
جنگ از طرف دوست دل آزار نباشد
یاری که تحمل نکند یار نباشد
گر بانگ برآید که سری در قدمی رفت
بسیار مگویید که بسیار نباشد
آن بار که گردون نکشد یار سبکروح
گر بر دل عشاق نهد بار نباشد
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق
با آن نتوان گفت که بیدار نباشد
از دیده من پرس که خواب شب مستی
چون خاستن و خفتن بیمار نباشد
گر دست به شمشیر بری عشق همانست
کان جا که ارادت بود انکار نباشد
از من مشنو دوستی گل مگر آن گاه
کم پای برهنه خبر از خار نباشد
مرغان قفس را المی باشد و شوقی
کان مرغ نداند که گرفتار نباشد
دل آینه صورت غیبست ولیکن
شرطست که بر آینه زنگار نباشد
سعدی حیوان را که سر از خواب گران شد
دربند نسیم خوش اسحار نباشد
آن را که بصارت نبود یوسف صدیق
جایی بفروشد که خریدار نباشد دانلود کتاب غزلیات سعدی به صورت Pdf
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:47 عصر روز یکشنبه 90 بهمن 9
حسن باقری (نام واقعی غلامحسین افشردی )
تولد : 5 اسفند 1334، تهران
شهادت : 9 بهمن 1361، فکه
مزار شهید : قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرا، تهران
یک ماجرای جالب از زبان مادر شهید:
مادر شهید در آستانه دهه اول محرم پایش میشکند و همان روزی که پایش را گچ میگیرد، به سر مزار فرزندش میرود و همان شب در خواب فرزندش را میبیند که به او میگوید امروز کاری با من داشتید.
وی پاسخ میدهد پایم شکسته و نمیتوانم مانند هر سال در مراسم امام حسین *ع*خدمت کنم. شهید دستمالی را از جیب خود درمیآورد و میگوید سه شب قبل نزد ارباب بیکفنمان امام حسین *ع* بودم و ایشان این دستمال را به من دادند و من برای شفا روی پای شما میگذارم.
مادر شهید میگوید وقتی از خواب بیدار شدم. دستمال هنوز روی پایم بود و عطر عجیبی در اتاق پیچیده بود. فردا نزد مرحوم آیتالعظمی گلپایگانی رفتیم و قبل از اینکه چیزی به او بگوییم دستمال را بر سر و صورت خود مالید، از ایشان سئوال کردیم آیا جریان این دستمال را میدانید، فرمودند این دستمال بوی عطر تربت جد غریبم را میدهد.
******************
شاید کمتر کسی بداند که بنیانگذار واحد اطلاعات عملیات جنگ،طراح برخی از عملیاتهای بزرگ دفاع مقدس و اثرگذارترین فرد در طراحی و اجرای عملیات فتح خرمشهر، آن جوان 25 ساله بود که همه او را در خط مقدم یک خبرنگار می شناختند و تنها همرزمانش در قرارگاه گلف می دانستند که او یک فرمانده فوق العاده است.
او عاشق اهل بیت(ع) بالاخص امام حسین *ع* و حضرت مهدی*عج* بود...
کسی که در جبهه به" سقای بسیجیان " معروف بود .
او ماندن در جبهه را به سفر حج در سال 1361 ترجیح داد.
در 9 بهمن 1361 وقتی در منطقه فکه مشغول شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی عملیات والفجر مقدماتی بود، در سنگر دیده بان مورد اصابت گلوله خمپاره قرار گرفت و همراه با سرلشگر پاسدار مجید بقایی شهید و به دیدار خدای کعبه رهسپار شد.
فردا9 بهمن سالگرد شهادت این دوعزیز است.
روحشان شاد و راهشان پررهرو
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:45 عصر روز شنبه 90 بهمن 8
او یک عارف بود .
همیشه با وضو بود .
نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمیشد .
معتقد بود ؛ هر چه میکشین و هر چه که به سرمان می آید از نافرمانی از خداست و همه ، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد .
در دوران خدمت سربازی ، شهید خرازی به همراه عده ای دیگر به اجبار به عملیات سرکوبگرانه ظفار (عمان) فرستاده می شوند .
حسین از این کار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود ، نماز را در آن سفر تمام می خواند .
وقتی دوستانش علت را سئوال کردند در جواب گفت :
" این سفر ، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند. "
دو خاطره:
نگاهش میکردم یه ترکه دستش بود روی خاک نقشه منطقه رو توجیه می کرد بهم برخورده بود فرمانده گردان نشسته یکی دیگه داره توجیه می کنه فکر می کردم فرمانده گروهان است یا دسته تا اون موقع ندیده بودمش.بلند شدیم می خواست برود دستش رو گرفتم گفتم: شما فرمانده گروهانی؟ خندیدو گفت: نه یه کم بالاتر. دستم رو فشار داد و رفت.
حاج حسن گفت: تو اون و نمی شناسی؟ گفتم: نه. کیه؟
گفت: یه ساله جبهه ای هنوز فرمانده تیپت رونمی شناسی؟
***
دور تا دور نشسته بودیم نفشه آن وسط پهن بود.حسین گفت: تا یادم نرفته این و بگم، اونجا که رفته بودیم برای مانور؛ یه تیکه زمین بود. گندم کاشته بودن. یه مقدار از گندم ها از بین رفته بگید بچه ها ببینن چقدر از بین رفته، پولشو به صاحبش برگردونین.
در جبهه بین اشک و لبخند فاصله نیست...
آنها سرگرم زراعت عشقند......
ای کاش ما را همراه گامهای دلاور و میهمان سکوتتان می کردید .
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:51 عصر روز جمعه 90 بهمن 7
بازی روزگار را نمی فهمم!
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.
عشق در لحظه پدید می آید
و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم،
پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.(مگر می شود؟!!!)
انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست! ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:49 عصر روز جمعه 90 بهمن 7
امین درد آگاهم!تو را من چشم در راهم
دلیل عصمت راهم!تو را من چشم در راهم
شب است و بى چراغم من ، اسیر کوره راهم من
بتاب اى خضر بر راهم ، تو را من چشم در راهم
شبم را نور باران کن، نگاهم را چراغان کن
که بى مهر تو گمراهم ، تو را من چشم در راهم
تو خورشید جهانتابى ، تو نور خالص و نابى
تو را اى خوب،مى خواهم،تو را من چشم در راهم
تو هستى رامش جانم،تو غایب، من پریشانم
اسیر حسرت و آهم،تو را من چشم در راهم
مگر از ما تو دلگیرى، نقاب از رخ نمى گیرى ؟
ظهورت هست دلخواهم،تو را من چشم در راهم
پراز بوى گناهم من، شهید اشک و آهم من
اگر مغضوب درگاهم تو را من چشم در راهم
برادر قصد من دارد، به راهم گرگ مى بارد
چو یوسف مانده در چاهم تو را من چشم در راهم
دلم از بوى شب فرسود، بتاب اى قبله ی موعود !
تو هستى مهر و هم ماهم،تو را من چشم در راهم
نشستم تا بیایى تو،کجایى تو؟کجایى تو ؟
امین درد آگاهم!تو را من چشم در راهم
***رضا اسماعیلی***
پی نوشت:
مقام امام زمان*عج* و امام صادق*ع*:در داخل وادی السلام (در قسمت شمالی حرم امام علی*ع*در شهر نجف واقع است و بزرگترین قبرستان خاورمیانه محسوب می شود.در روایات است که ارواح مومنین در این قبرستان گرد هم می آیند و هر مومنی که از دنیا برود ملکی روحش را به اینجا می آورد و هر کس که در این قبرستان دفن شود عذاب قبر از او برداشته می شود.) علاوه بر قبور انبیا و علما دو مقام وجود دارد که مقام امام زمان *عج* و مقام امام صادق*ع* می باشد، مشهور است که امام صادق*ع* در این محل به عبادت پرداخته اند و همچنین برخی از علما از جمله سید مهدی بحرالعلوم و سید ابوالحسن اصفهانی و... در این محل به زیارت حضرت مهدی*عج* نائل آمده اند.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:27 عصر روز پنج شنبه 90 بهمن 6