چه شــــتابیستــــ به راه؟
شاید آن نقطه ی نــــورانی دشـــتـــــ
چشــم گــرگــان بیابان باشـــد!!
ما انسانها خیـلی عجولیم می خواهیم زود برسیم آن هم تنها به آن چیزی که می خواهیم
غافل از این که خداوند بیش از خودمان به صلاحمان آگاه است.
در دعاکردن انتخاب را به خدا بسپاریم
بهترین چیز آن است که او برایمان می خواهد
پس اگر زیرک باشیم همان را می طلبیم.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:17 عصر روز شنبه 91 خرداد 6
سرانجام توطئه دشمنان امام نقی علیه السلام به ثمر رسید و امام را به دستور معتزّ مسموم کردند. ابودعامه میگوید:
«امام در بستر بیمارى بود و من براى عیادت نزد ایشان رفتم. هنگام بازگشت، فرمود: چون براى عیادت من آمدى، برگردن من حقّى پیدا کردى و رعایت حق تو بر من واجب است. او در بستر بیمارى آرمیده بود و شیعیان به دیدار امام می آمدند. آن حضرت به صورت کتبى و شفاهى، امام پس از خود را به آنان معرفى کرد تا پس از شهادت او، شیعیان دچار سرگردانى نشوند».
امام نقی علیه السلام در سوم رجب سال 254ق به شهادت رسید.
احمد بن داود می گوید:
«همراه عدّهای از جمله محمد بن اسحاق اموال بسیارى را که خمس و نذورات مردم قم بود، با خود به قصد تحویل دادن به ابوالحسن می بردم. هنگامى که به مقصد رسیدیم، مردى که بر شترى سوار بود، پیش ما آمد و گفت: اى احمد بن داود و اى محمد بن اسحاق! من حامل نامهاى از سرورتان ابوالحسن هستم که برای شما نگاشته است مبنی بر اینکه من امشب به سوى بارگاه الهى رخت بر می بندم. پس، احتیاط کنید تا دستور فرزندم حسن(ع) به شما برسد». ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:6 عصر روز جمعه 91 خرداد 5
چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست
ما کجا و نورباران شب دریا کجا! قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست
ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا! هر گدایی، لایق هم صحبتی با شاه نیست
عشق، اینجا بین آدم ها غریب افتاده است پایمردی کن برادر! یوسفی در چاه نیست
بارمان را آب برد و تازه فهمیدیم که در بساط خالی ما، آه حتی آه نیست
ریشه در خاکیم و دم از آسمان ها می زنیم بت پرستانیم و مثل ما کسی گمراه نیست
تک سوار قصه ها، یک روز می آید ولی جز خدا از پشت پرده، هیچ کس آگاه نیست
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:17 صبح روز جمعه 91 خرداد 5
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:32 عصر روز پنج شنبه 91 خرداد 4
باز پنجره های ملکوت به بهانه ی دیگر گشوده شد
و چه عاشقانه می سراید : این الرجبیون ؟
چه خدای عاشقی که گناه می خرد و بهشت می فروشد و ناز بنده می کشد
واما امشب...
شـب آرزوهــاسـت
از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی
صاحبخانه برای استقبال می آید
با طبقی از آرزوهایی کــه می خواهی
پس از بزرگ ، چیزهای کوچک نخواهیم . . .
و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم خدایا زمین گیر شدنم را مپسند . . .
شب آرزوهاست
باید دری برای مناجات وا شود
تا درد بی دوای گناهم دوا شود
باید کسی که نزد خدا دارد ابرو
وقت سحر به یاد دلم در دعا شود
التماس دعا
خدایا آنکس که امشب صادقانه یادم میکند ، هر لحظه عاشقانه یادش کن…
امشب را در کنار ثانیه ها، آمین گوی آرزوهایت می شوم ، آرزویم را دعا کن…
خدایا
ما اگر بد کنیم، تو را بنده های خوب بسیار است
تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟
شب آرزوهاست، التماس دعا
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:9 عصر روز پنج شنبه 91 خرداد 4
شب جمعه اوّل ماه رجبــ را لیلة الرَّغائبــــ می گویند و از براى آن عملى از حضرت رسول صلى الله علیه وآله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علّامه در اجازه بنى زهره نقل کرده اند از جمله فضیلت او آن که گناهان بسیار به سبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود حقّ تعالى بفرستد ثواب این نماز را بسوى او به نیکوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصیح.
پس با وى گوید اى حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتى از هر شدّت و سختى گوید تو کیستى بخدا سوگند که من روئى بهتر از روى تو ندیدم و کلامى شیرینتر از کلام تو نشنیده ام و بوئى بهتر از بوى تو نبوئیدم. گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب بنزد تو تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکنددر عرصه قیامت.
پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد هرگز و کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میدارى چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز می گذارى هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنَّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ می خوانى.
و چون فارغ شدى از نماز هفتاد مرتبه می گوئى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَعَلى آلِهِ پس به سجده می روى و هفتاد مرتبه می گوئى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس سر ازسجده برمیدارى و هفتاد مرتبه می گوئى رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الأَعْظَمُ پس باز به سجده می روى و هفتاد مرتبه می گوئى سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس حاجت خود را می طلبى که انشاءاللَّه برآورده خواهد شد.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:23 عصر روز پنج شنبه 91 خرداد 4
در آستانهی سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی النقی الهادی علیهالسلام پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای متن و صوت بیانات رهبر انقلاب را دربارهی حیات نورانی این امام همام منتشر میکند.
این سخنان در سیام مردادماه سال 1383 و پس از مراسم روضهخوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی علیهالسلام بیان شده است.
دانلود با کیفیت عالی با حجم 8.62 مگابایت
دانلود با کیفیت عادی با حجم 1.08 مگابایت
بسماللهالرّحمنالرّحیم
بالاخره در نبرد بین امام هادى (نقی علیهالسّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى (نقی علیهالسّلام)بود؛ این باید در همهى بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصلهى کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکى بهدست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنىعباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى (نقی علیهالسّلام) و حضرت عسگرى (علیهم السّلام) و در آن شدت عمل روزبهروز وسعت پیدا کرد؛ قوىتر شد.
حضرت هادى (نقی علیهالسّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مىکردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهاى خودمان؛ ترکهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقهى مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمىشناختند و از اسلام سر در نمىآوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم مىشدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 3:52 عصر روز چهارشنبه 91 خرداد 3
نام مبارک امام پنجم محــــمد بود .
لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ,بدین جهت که : دریاى دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت
القاب دیگرى مانند شاکر و صابر و هادى نیز براى آن حضرت ذکر کرده اند که هریک بازگوینده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنیه امام ابوجـــعفر بود .
مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى* ع*است .
بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسین ( ع ) میرسید .
پدرش حضرت سیدالساجدین , امام زین العابدین , على بن الحسین ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز اول رجب سال 57 هجرى است و
برخى از مورخان , ولادت ایشان را در سوم صفر سال 57 هجرى دانسته اند و براین اساس جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدینه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سیدالشهداء کودکى بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک میشد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114 ه . یعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است .
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:3 عصر روز چهارشنبه 91 خرداد 3
امام نقی علیه السلام را پس از یک روز اقامت در خان صعالیک، به خانه اى که در یک اردوگاه نظامى قرار داشت، بردند. متوکل جاسوسانى را در چهره خدمتکار براى زیر نظر داشتن امام به آن خانه فرستاد تا رفت و آمدهاى ایشان را کنترل کنند. این خانه با دیگر خانه ها، متفاوت بود؛ متوکل دستور داده بود که در اتاق حضرت، قبرى بکنند تا بدین وسیله، امام را از کنترل شدید خود آگاه و پیش از هر اقدامى، ابتکار عمل را از امام سلب کند.
صقر بن ابى دلف مى گوید:
« وارد حجره امام شدم، او را در حالی یافتم که بر حصیرى نشسته بود و پیش پایش قبرى کنده بودند. به او سلام کردم، ایشان پاسخ سلام گفت و فرمود: بیا بنشین. سپس پرسید: براى چه آمده اى؟ گفتم: سرورم! آمده ام تا از شما حالى بپرسم. وقتى نگاهم به قبر افتاد، گریستم. امام به من فرمود: اى صقر! لازم نیست براى من ناراحت باشى؛ فعلاً به من آسیبى نمی رسد. من خوشحال شدم و خدا را شکر کردم».
امام نقی علیه السلام در دوران خلافت متوکل، روزگار بسیار سختى را پشت سر گذاشت. هراسى که متوکل از امام در دل داشت، سبب شده بود تا دستور دهد سربازانش گاه و بی گاه بدون اجازه از دیوار وارد خانه امام شوند و آنجا را بازرسى کنند. آنها گاه پا را از این نیز فراتر می گذاشتند و به هتاکى ساحت مقدس امام می پرداختند. در تاریخ آمده است که: برخى اوقات متوکل در حالت مستى، امام را شبانه احضار می کرد و به بزم شراب خود فرا می خواند. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:29 عصر روز سه شنبه 91 خرداد 2
حلول ماه مبارک رجب، ماه مناجات و بندگی و ماه خانه تکانی دل ها، بر مشتاقان کوی دوست مبارک باد.
رجب بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.
اگر فنجانی کوچک زیر باران نگه دارید،به اندازه ی همان فنجان به شما می رسد اگر کاسه ی بزرگی نگاه دارید به همان اندازه در آن آب جمع می شود! چه ظرفی زیر باران الهی قرار داده اید؟
فرا رسیدن ماه رجب ، ماه نیایش و روزهای بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم، در ماه رجب که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است مرا از دعایتان بی نصیب مگذارید.
فرشته ها در ماه رجب برای آزادی انسانها از دستان شیطان و بخشش معاصی و بردن آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند.حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد.
امام کاظم (علیه السلام): رجب ماه بزرگى است که خداوند پاداش نیکی ها را در آن دو چندان و گناهان را پاک میکند. حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد.
حلول ماه مبارک رجب، ماه مولای متقیان، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر شما مبارک باد.
حلول ماه مبارک رجب، ماه مناجات و بندگی و ماه خانه تکانی دل ها، بر مشتاقان کوی دوست مبارک باد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله): در بهشت قصرى است که جز روزه داران ماه رجب وارد آن نمی شوند . حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد.
ماه رجب ماه خدا است و در آن، رحمت الهى بر بندگان پیوسته و انبوه ریزش میکند.
ماه رجب، رشته پیوند از پا فتادگان طریق دوست با اوست. حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد.
حلول ماه رجب المرجب ، ماه ریزش باران رحمت الهی بررجبیون مبارک
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:46 عصر روز سه شنبه 91 خرداد 2