ای رونق گلزار کجایی گل نرگس
مردیم ز آزار کجایی گل نرگس
از بس که به زنگار نشستم ندیدیم
ای آینه رخسار کجایی گل نرگس
دیدم به سر شاخه گل بلبل سرمست
می خواند به گلزار کجایی گل نرگس
دانلود کنید :
(کیلوبایتgolenarges.wma (173.6
چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها
دست ها تشنه ی تقسیم فراوانی ها
با گل زخم سر راه تو آذین بستیم
داغ های دل ما، جای چراغانی ها
حالیا دست کریم تو برای دل ما
سر پناهی است دراین بی سروسامانی ها
وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی
ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها
فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غرل ها و غزلخوانی ها
سایه ی امن کسای تو مرا بر سر بس
تا پناهم دهد از وحشت عریانی ها
چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانی ها
قیصر امین پور
منبع:گروه جهادی منتظران خورشید
کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد. جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می کشد. آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح دهد.
میگوید: «آسمان را میبینم. ابرها را. درختان را. شاخههای درختان و هدف را.» کمانگیر پیر میگوید: «کمانت را بگذار زمین تو آماده نیستی.»
جنگجوی دومی پا پیش میگذارد .کمانگیر پیر میگوید: «آنچه را میبینی شرح بده.»
جنگجو میگوید: «فقط هدف را میبینم.»
پیرمرد فرمان میدهد: «پس تیرت را بینداز. تیر بر نشان مینشیند.»
پیرمرد میگوید: «عالی بود. موقعی که تنها هدف را میبینید نشانه گیریتان درست خواهد بود و تیرتان بر طبق میلتان به پرواز در خواهد آمد.»
تمرکز افکار بر روی هدف به سادگی حاصل نمیشود. اما مهارتی است که کسب آن امکانپذیر است و ارزش آن در زندگی همچون تیراندازی بسیار زیاد است.
بر اهداف خود متمرکز شوید.
تمرکز افکار بر روی هدف به سادگی حاصل نمیشود. اما مهارتی است که کسب آن امکانپذیر است و ارزش آن در زندگی همچون تیراندازی بسیار زیاد است.
شرلوک هلمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.
نیمه های شب هولمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: «نگاهی به آن بالا بینداز و بگو چه می بینی؟»
واتسون گفت: «میلیون ها ستاره.»
هولمز گفت: «چه نتیجه ای می گیری؟»
واتسون گفت: «از لحاظ روحانی نتیجه می گیریم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم. از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتری است، پس باید اوایل تابستان باشد. از لحاظ فیزیکی نتیجه می گیریم که مریخ در محاذات قطب است، پس ساعت باید سه نیمه شب باشد.
شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت: «واتسون تو احمقی بیش نیستی. نتیجه اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند!»
در زندگی همه ما گاهی اوقات، بهترین و ساده ترین جواب و راه حل وجود دارد ولی این قدر به دور دست ها نگاه می کنیم یا سعی می کنیم پیچیده فکر کنیم که آن جواب ساده را نمی بینیم.
دانشجویی به استادش گفت:
استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.
استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.
استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را
نخواهی دید!
السّلام عَلَیکَ یا اَبَا الحَسَن عَلِیَّ بنَ مُحَمّد الزُّکیِّ الرِّاشِدَ النُّورَ الثّاقِبَ...
می گویند ستاره ها همیشه در آسمان هستند.
تنها وقتی شب به نهایت تاریکی اش می رسد،
می درخشند و به چشم زمین می آیند.
و در آن هنگام می شوند " النور الثاقب" که تاریکی ها را می شکافد و تا می تواند در آن نفوذ می کند.
برگرفته از زیارت امام نقی علیه السلام در سامرا
منبع: وبلاگ حسینیه دل
این همه سال گذشته...
اما نمی دانم چرا هنوز وقتی دعای قنوت تو را می خوانم
دلم با خودم غریبی می کند؟
پی نوشت: ... به تو پناه می برم از وساوس معاندان و از دام های کافران استهزاگر که در نام های تو به کژی می گرایند و با رفتارهای ناخوشایند خود در کمین اولیای تواند...
بخشی از دعای قنوتهای نورانی امام نقی علیه السلام که انگار برای این روزهای ماست. مهج الدعوات. صفحه 61
منبع: وبلاگ حسینیه دل