نــقی! یعنی تو پــاکی! پاکـ تر از ...
همان آبی که در جــنتــ ، روان استــ ...
... سکوت تا کی؟
گمان می کنم دلیل این که دشمنان همیشگی مان امام هادی(علی النقی) را برای هدف شوم خود برگزیده اند این است که ما شیعیان کمتر از دیگر امامانمان از زندگی و شخصیت این امام بزرگ آگاهیم.خوب اگر اینطور است که مثل همیشه باخته اند چون این اقدامشان باعث شده همه بسیج شویم تا بیشتر از نور این آفتاب دهم امامت برخوردار شویم. که:
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
به همبن دلیل
ما شیعیان در پی اهانت به امام بزرگوارمان (امام علی نقی علیه السلام) سکوت را می شکنیم و اقدام اهانت آمیز به اماممان را محکوم می کنیم.
و ما وبلاگ نویسان در هفته جاری که هفته پاسداشت مقام امام نقی*ع* نام گرفته مطالب پیرامون آن حضرت را بیش از پیش انتشار خواهیم داد.
یــــاعــــــــــلی دوســـتان
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:49 عصر روز یکشنبه 91 اردیبهشت 31
امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ جوان:
غافل ابوحسین سعید پسر سهل بصری ملّاح میگوید: روزی امام نقی علیه السلام به مجلس ولیمه یکی از فرزندان خلیفه عباسی دعوت شد. همراه امام نقی علیه السلام وارد مجلس شدیم. حاضران با دیدن امام به احترامش سکوت کردند. ولی جوانی در این مجلس حضور داشت که احترام امام هادی علیه السلام را نگه نداشت و در مجلس به خنده و حرفهای یاوه مشغول بود. در این هنگام حضرت نقی علیه السلامرو به او کرد و فرمود:«در خنده زیادهروی میکنی و از یاد خدا غافل هستی، در حالی که سه روز بعد در قبرستان خواهی بود.» جوان ساکت شد و چیزی نگفت. ما روزها را شمارش کردیم، دقیقا پس از سه روز از دنیا رفت و همان روز به خاک سپرده شد.
منابع: بحارالانوار، ج 50، ص 181، ج 57
نیروهای مسلّح امام نقی علیه السلام:
امام هادی علیه السلام گاه اراده می کرد که از طریق کرامت، قدرت معنوی و ولایت تکوینی خویش را به ستمگران دوران نشان دهد که از جمله، مورد ذیل است:
متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام امام نقی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند.
تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام امام نقی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.
خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: «آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟»
متوکل که احتمال نمی داد امام نقی علیه السلام سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت می باشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد. چون به هوش آمد، امام نقی علیه السلام فرمود: «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛(8) در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 3:20 عصر روز یکشنبه 91 اردیبهشت 31
امام سجاد *ع*:
خدایــــا مـــرا عاشـــق خــــودت کـــن.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:40 عصر روز شنبه 91 اردیبهشت 30
از امام علی النقی علیه السلام چند یادگاری برای ما رسیده است که متاسفانه در بین شیعیان نیز غریب می باشند. در این مجال مختصرا آنها را یادآور می شویم.
زیارت جامعه کبیره:
درباره زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ در این مختصر نمیگنجد. اما به همین میزان می توان اشاره کرد که زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیحترین و قویترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهمالسلام آن زیارت را میخوانیم.
زیارت غدیریه:
زیارت غدیریه نیز سندی بسیار معتبر دارد و روایتگران و گزارشگران آن از بزرگان شیعه هستند، این زیارت مربوط به روز عید غدیری که امام علی النقی علیه السلام در سفری که به اجبار متوکل از مدینه به سامرا داشتند. در نجف اشرف بودند و این زیارت را خطاب به قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی(علیهالسلام) قرائت کردند.
دوستداران اهل بیت از این نکته غافل نباشند که زیارت غدیریه مثل زیارت عاشورا که مخصوص روز عاشورا نیست؛ این زیارت هم مخصوص روز عید غدیر نیست و خوشبختانه محدث قمی نیز این زیارت را به طور کامل در کتاب شریف مفاتیح الجنان آوردهاند و بر این نکته که هر روز میتوان این زیارت را قرائت کرد، تصریح دارد. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:42 عصر روز شنبه 91 اردیبهشت 30
تولد:1333، خرمشهر
شهادت: سانحه هوایی ، هفتم مهرماه 1360
علاقه جهان آرا به امام*ره*:
این علاقه قابل توصیف نیست. یادم هست یک روز صبح محمد گفت: «دیشب خواب دیدم در یک محیط رزمی هستم و حضرت امام*ره* هم آنجا هستند و من دارم در برابر حملات دشمن از حضرت امام*ره* دفاع می کنم.» آن روز صبح با ذوق و شوق عجیبی می پرسید: «واقعاً من در حال دفاع از امام*ره* هستم و دارم از ایشان دفاع می کنم؟» این خواب امید بزرگی در وجودش پدید آورده بود.
آخرین دیدار:
یک ماه قبل از شهادتش در تهران بود. حال خاصی داشت. می دیدم موقع نماز قنوت هایش عوض شده. بیش از حد در قنوت می ایستد. همین نشانه ها مرا به فکر برد که شهادت محمد نزدیک است. در همان روزهای آخر برخوردهای عاطفی اش بیشتر شده بود. این آخری باری بود که محمد را دیدم.
موقع خداحافظی با حال عجیبی حمزه را بغل کرد. آن موقع حمزه کمتر از یک سال داشت. چنان او را در آغوش گرفت که گمان کردم دارد او را می بوید، با تمام وجود. انگار سیر نمی شد. بعد کنده شد و رفت. یک ماه بعد هم در پزشکی قانونی چشمم به عکسش افتاد. بعد از آن در مراسم هم توانستم جنازه اش را ببینم.
هنوز بعد از گذشت این همه سال آرامش چهره اش برایم تازه است و این آرامش هنوز مرا سر پا نگه داشته و خواهد داشت.
به برادران میگفت:
«انقلاب بیش از هرچیز برای ما یک امتحان الهی و یک آزمایش تاریخی و اجتماعی است و در جریان آن امتحان باید رنج، محرومیت، مصایب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم و در برابر آشوبها و فتنهها با خلوص و شهامت، محکم بایستیم و از طولانی شدن دوران امتحان و افزایش سختیها و ناملایمات نهراسیم، زیرا علاوه بر اینکه خود را از قید افکار شرکآلود و وابستگیها، پاک و خالص میکنیم، ریشه و نهال انقلابمان عمیق و استوارتر میشود و از انحراف و شکست مصون میماند.»
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:25 صبح روز شنبه 91 اردیبهشت 30
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:39 عصر روز جمعه 91 اردیبهشت 29
دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ شعرت سوره ی یاسین نخواهد شد
فریبت می دهند این فصل ها تقویم ها، گل ها
از اسفند شما پیداست فروردین نخواهد شد
مگر در جستجوی ربّنای تازه ای باشیم
وگرنه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد
مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دلتنگیم، سرسنگین نخواهد شد
به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد
بگو تا انتــــظار این است، اسبی زین نخواهد شد!
استاد علیرضا قزوه (1342)
اهل: گرمسار
ساکن: هندوستان
صفحه مجازی: عشق علیه السلام
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:21 عصر روز جمعه 91 اردیبهشت 29
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:2 صبح روز جمعه 91 اردیبهشت 29
چند صباحی از تاسیس شبکه تلویزیونی فارسی زبان من و تو می گذرد. این شبکه تلویزیونی 28 اکتبر 2010 راهاندازی شده است. دفاتر بازرگانی و هنرگاههای مرکزی این شبکه تلویزیونی در شهر لندن واقع است شبکه ای با برنامه های به ظاهر متنوع و متناسب با فرهنگ ایرانی ولی در باطن مروج برهنگی فرهنگی و در تضاد با فرهنگ اصیل ایرانی است که با هزینه و سرمایه دولت بریتانیا و در جهت پیاده سازی اهداف شوم استعماری در جوامع اسلامی و خاصه جامعه ایرانی اداره می شود و مدیران بهائی این شبکه همه توان و تلاش خویش را در این زمینه به کار گرفته اند. یکی از برنامه های این شبکه که طرفدارانی در ایران پیدا کرده برنامه "بفرمائید شام" است که در ذیل به بررسی و تحلیل این برنامه ضد فرهنگی می پردازیم.
برنامه "بفرمایید شام" در شبکه "من و تو" که مانند سایر برنامه های این شبکه بطور غیر مستقیم و ضبط شده پخش می شود در ظاهر برای سرگرمی بیننده ها تهیه شده است و جنبه مسابقه ای دارد؛ اما حقیقت آن است که این شبکه با پخش چنین برنامه ای به دنبال ترویج فرهنگ منحط غرب در بین مخاطبان فارسی زبان خود است. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:25 عصر روز پنج شنبه 91 اردیبهشت 28
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:29 عصر روز پنج شنبه 91 اردیبهشت 28