این تلاوت روز شنبه هفته جاری در مراسم هفتمین مجمع قاریان قرآن کریم در ارومیه (مسجدخطیب)اجراشده است .
تلاوت 15 دقیقه ای که آیاتی است از سوره فاطر
دانلود کنید.
تک تلاوت دیگر: آیات 21 الی 27 سوره احزاب ،در این تلاوت 6 دقیقه ای مقاماتی چون
بیات، حجاز، رست ، حجاز کار، ماهور ،عجم،نهاوند، کرد و... اجرا شده است.
دانلود کنید
منبع:telavatha.ir
امروز روز تکوین آیه های رسالتــ استــ. ، روز تجلّی رحمتــ الهی.
عـــــــید پیامبری رسول خدا*ص*مـــــــــبارکـــ.
أَوَ لَمْ یَرَوْا إِلى الطیرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ یَقْبِضنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِکلِّ شىْءِ بَصِیرٌ(19 ملک)
آیا پرندگانى را که بالاى سرشان گاه بالهاى خود را گسترده و گاه جمع مى کنند نگاه نکردند؟ جز خداوند رحمان کسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمى دارد چرا که او به هر چیز بینا است .
درک این مساله آسان است که چرا بسیارى از شگفتیهاى جهان هستى در نظر ما زیاد جلوه نمى کند؟ زیرا همیشه آن را دیده ایم و به آن خو گرفته ایم ، و این عادت و خو گرفتن در حقیقت حجابى شده است که بر این صحنه هاى شگفت انگیز افتاده ، به همین دلیل اگر بتوانیم ذهن خود را از آنچه به آن خو گرفته ایم تخلیه کنیم ، شگفتیهاى فراوانى در اطراف خود مشاهده خواهیم کرد.مساله پرواز پرندگان از همین قبیل است ، جسم سنگین بر خلاف قانون جاذبه به آسانى حرکت کند، آنچنان سریع بالا برود که در چند لحظه از نظرها ناپدید گردد، این مساله ساده اى نیست .
اگر روى ساختمان پرندگان از هر نظر دقت کنیم خواهیم دید که تمام وجود آنها براى پرواز هماهنگ است : ساختمان دوکى شکل آنها که مقاومت هوا را بر بدنشان به حداقل مى رساند، پرهاى سبک و تو خالى آنها به اضافه سینه پهنشان که به آنها امکان سوار شدن بر امواج هوا مى دهد، ساختمان مخصوص بالها که نیروى بالا بر را در آنها ایجاد مى کند. ادامه مطلب...
خوشه بحال بنده ای گـــــــمنام که خدا او را بشناسد و مردم او را نشناسند.این ها چراغ های هدایت و چشمه های دانش هستند که هر فتنه تاریک از برکت آن ها برطرف می شود. پیامبر*ص*
سلام، سلام بر چشم انتظاری ،سلام بر بوی تربت، سلام بر سرزمینی که از آن همه جوان، فقط استخوان هایشان را به آغوش میهن بازگرداند ،خیلی هاشان بی سر ، خیلی هاشان هم بی پلاک، سلام بر دل مادران، سلام بر مفقودین ،درود بر شهدای گمنام
تو می آمدی مثل همیشه ، گمنام! ومن چه ساده دل می بستم مثل قبل . دوباره می رفتی از پس یک تشییع کوتاه نیم روزی و من باز هم دل برمی داشتم و سلام هایم را بدوش می کشیدم و می رفتم به سمت فردا به آن نمی دانم کجا و کجا... دل خوش میکردم به آمدنی دیگر که معلوم نبود باز کی از راه برسد. اما این بار تو نمی روی و برای همیشه میهمان شهر ما شده ای
خوش آمدی تو باخودت نور آوردی و عطر تمام خوبی ها
ای کشتگان عشق برایم دعا کنید یعنی نمیشود که مرا هم صدا کنید؟
شـــهید...
ای که نام تو خلاصه ی پاکیست چقدر پیراهن خاکی توافلاکیست
چقدر قمقمه ی خالی ات ادب دارد هنوز نام اباالفضل زیر لب دارد
شادی ارواح پــــــــــــــاک شهدا صــــــــــــــــلوات
سالی هارون الرشید (خلیفه عباسی) به قصد رفتن حج، ابتدا به مدینه طیبه آمد. چندی از آمدنش نگذشته بود که به اطرافیانش دستور داد، موسی بن جعفر (علیهماالسلام) را بگیرند. پس آن حضرت را که در مسجد بود، گرفتند و به نزد هارون بردند. او دو جایگاه و محمل را آماده کرد و آن حضرت را در حالی که به زنجیر بسته شده بود، در یکی از آن دو به صورتی قرار داد که نمایان نشود چه کسی در آن است. سپس یکی از آن محملها را به همراه عدهای سوار، به سوی کوفه فرستاد و دیگری را به سمت بصره. حضرت در محملی بود که به سمت بصره میرفت. در آن زمان عیسی فرماندار شهر بود و آن حضرت را در آنجا، به دست او سپردند.
عیسی یک سال آن بزرگوار را در بصره زندانی نمود تا این که هارون نامهای به او نوشت که آن حضرت را بکشد. عیسی برخی از نزدیکان و مشاورین خود را خواست و درباره کشتن آن حضرت با آنها مشورت کرد. ادامه مطلب...
امشب خبر از نشاط و عید آوردند یک دسته کبوتر سپید آوردند
در کوچه انتظار، از کعبه خون تابوت مطهر شـــــــــــهید آوردند