باور کن دوست داشتن تو و انتظار بـــــــــهار آمدنت به تمام رنجهای عالم میارزد!
شاید اگر خودخواهی نبود، برایت مینوشتم که خداوند تـــــــــو را برای دل من آفریده است.
برای لحظههای آسمانی من ...
اما چقدر دور؟ ... چقدر فاصله؟ ... چقدر انتظار ... انتظار ... انتظار ...
عبدالرحیم سعیدی راد
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:2 عصر روز جمعه 91 تیر 30
"در طلیعه ماه مبارک رمضان
طولانی ترین محفل قرآنے در محضر رهـــــــــــــبر انقلاب"
تیتر خبر محفل قرآنی فرداست یک دیدار 4 ،5 ساعته.نوش جان قاریان و جامعه قرآنی که توفیق حضور دارند در محفلی که ما همیشه حسرتش را خورده ایم.
قاریان نخبه قرآن از سراسر کشور و یکی از قاریان مدعو از کشور مصر در این جلسه نورانی به اجرای برنامه های قرآنی شامل تلاوت قرآن، جمع خوانی قرآن و مدیحه سرایی، ترتیل خوانی، ابتهال و دعامی پردازند.
و از همه شیرینتر و زیباتر این محفل:
اقامه نماز جماعت مغرب و عشا به امامت ولی امر مسلمین و صرف افطارے
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:3 عصر روز جمعه 91 تیر 30
اگر هر چیزی بهاری دارد، بهار قرآن، ماه مبارک رمضان است .اهل ادب وآداب، با دهانی پاک و دلی روشن درآستانه قرآن قرار می گیرند و با خاطری خداجوی به «تلاوت» می پردازند .وقتی قرآن خوانده می شود، سراپا گوشند .چون قرآن می خوانند ، شمرده و باتأمل و اندیشه می خوانند و خود رادر محضر خدا می بینند وخویشتن را مخاطب کلام الهی می دانند .
قرآن رابا صدای خوب، با لحنی دلنشین، با آوایی حزین می خوانند .وضو میگیرند، با طهارت و رو به قبله، با آمادگی قلبی و اقبال دل، با ادب و متانت قرآن می خوانند.هرگزشیوه «تلاوت» و اسلوب و صوت قرائت، آنان را از معنی و پیام های آیات حق باز نمیدارد.اگر در رمضان قرآن می خوانند، به «کیفیت»، بیش از «کمیت» توجّه دارند.بیش از محاسبه صفحات و اجزای تلاوت شده، به مفاهیم و مضانین آن می اندایشند. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:6 عصر روز پنج شنبه 91 تیر 29
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:11 صبح روز پنج شنبه 91 تیر 29
ابو حمزه ثمالى مى گوید:
از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) پرسیدم: اى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نیستید؟
فرمود: بلى!
عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (علیه السلام) قائم نامیده شده است؟
حضرت فرمود: هنگامى که جدم حسین بن على (علیه السلام) به شهادت رسید، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال نالیدند و گریستند و عرض کردند: پروردگارا! آیا کسى را که برگزیده ترین خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وا مى گذارى؟
خداوند متعال به آنها وحى فرستاد: آرام گیرید! به عزت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهد کشید، هر چند بعد از گذشت زمانى باشد.
آنگاه پرده حجاب را کنار زده و فرزندان حسین (علیه السلام) را که وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائکه از دیدن این صحنه بسیار مسرور شدند.
یکى از آنها در حال قیام نماز مى خواند. حق تعالى فرمود: به وسیله این قائم از آنها انتقام خواهم گرفت.
منبع : نرم افزار داستانهای امام زمان*عج* <== دانلـــــود کنید
برگرفته از اسک دین
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:54 صبح روز پنج شنبه 91 تیر 29
افتاد خم شدم که برش دارم آب شد فرقی نکرد آدم و گندم خراب شد
از ابتدای خلقتمان معصیت شکفت وجدانمان دچار هزاران عذاب شد
رفتیم تا گلیم خود از گل بدر کنیم بهتر نشد که هیچ ، زد و منجلاب شد
بعدش بهار در خم این کوچه باغ مرد عکسش به روی طاقچه ها رفت و قاب شد
دستی که دوست آمد و بر شانه ام گذاشت در گیر و دار حادثه روزی طناب شد
اختر شناس دهر سرش زیر آب رفت ولگرد شهر یک شبه عالیجناب شد
دیروز مردی از سر زیبایی و جمال در پیش چشم ما به زنی انتخاب شد
امروز دامن همه دختران شهر کوتاهتر به کوری چشم حجاب شد
فردا کدام فاجعه رخ می دهد عزیز در عالمی که عفت و غیرت سراب شد
مردی به جای پول زنش را گرو گذاشت این هم جنایتی که از این هفته باب شد
دیگر دعا کنیم خدا مرگمان دهد شاید دعای خسته دلان مستجاب شد
این آبرو به قالب یک رو در آمد و تا ریخت خم شدم که برش دارم آب شد
فرامرز عرب عامری
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:44 عصر روز چهارشنبه 91 تیر 28
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:11 عصر روز چهارشنبه 91 تیر 28
حرفے نیست
وقتی از مادر ارثے رسیده باشد به ریحانه ها
تابستان و زمستان
مشهد و لندن
فرقی ندارد
هر زمان و هرمـــــــکان که باشد
تاج بندگے بر سر دارند
ارث مادریـــــــست چادر
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:52 صبح روز چهارشنبه 91 تیر 28
ما در رعایتــــــــ حال شما کوتاهے نمی کنیم
و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ،
که اگر جز این بود
گرفتارے ها به شما روے می آورد
و دشمنان شما را ریشه کن می کردند
پس از خدا بترسید
و ما را پشتیبانے کنید .
*************
سجده شکر
از لازم ترین و واجب ترین
مستحبات است .
امام زمان*عج*
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:43 عصر روز سه شنبه 91 تیر 27
هر روز می روم به مسیری که دیدمت جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات میشدم ای نازنین من این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی به جای این که بچینم تو را ز خاک یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفائیت سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه میکشم هر روز می روم به مسیری که دیدمت
فرامرز عرب عامری
پی نوشت : این اولین شعر آقای عرب عامری است که تصادفی تو یکی از وبلاگ ها خوندمش انصافاً وزن و محتوای شعرهاشون عالیه و دل چسب.تو پستای بعدی هم از شعراشون براتون میذارم.آقای عرب عامری متولد57 شاهرودن و چندین کتابشون هم به چاپ رسیده.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 3:26 عصر روز سه شنبه 91 تیر 27