شعر بسیار زیبای محمد علی بیابانی
ما از قدیم شهره افلاک گشته ایم زمزم نخورده ایم ولی پاک گشته ایم
قالو بلی نگفته اسیر کسی شدیم آری به پای مقدم او خاک گشته ایم
ما را درون ظرف ولا نرم کرده اند آنجا جدا ز هر خس وخاشاک گشته ایم
ما خاک بوده ایم ومبدل به گل شدیم با قطره های کوثر نمناک گشته ایم
با نام او خدا به گل ما دمیده است قدریم و برتر از همه ادراک گشته ایم
با لطف حق ز عالمیان سر شدیم ما از شیعیان حضرت حیدر شدیم ما
اول تو نوربودی وشمس الضحی شدی با نام خویش زینت عرش خدا شدی ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:2 عصر روز جمعه 91 آبان 12
ولایت چیست ؟ اصل آفرینش کلید قفل سیر درک و بینش
ولایت چیست ؟تحصیل تعهد صراط ما پس از ایاک نعبد
ولایت چیست ؟معراج تکامل پی اثبات ذات پاک حق قل
ولایت علت غایی است مارا به حمت فعل بی ماضی است مارا
ولایت آب و گل را در هم آمیخت که از آمیختن آدم برانگیخت
ولایت نور را شد ساحل نور که طوفانش بود در خط دستور
ولایت کوه آتش را کند گل به ابراهیم در وقت توکل
ولایت در کف موسی عصا شد به امر حق به شکل اژدها شد
ولایت را دم عیسی قرین است که انفاس خوشش جان آفرین است
ولایت در ولایت گشت کامل کز او نور هدایت گشت حاصل
ولایت جمع را تفریق دارد که درکش سالها تحقیق دارد
ولایت رمز اثبات وجود است ز جود او همه بود و نبود است
ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:38 عصر روز جمعه 91 آبان 12
میلاد على بن موسى الرضا*ع*، مأواى دلشکستگان و تکیه گاه درماندگان، بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد!
به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد
به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده
که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد
هر کی دلش اسیره سلطان عالمینه
کوی امام هشتم شیش گوشه ی حسینه
گل رنگ و بوی خود را زان بی قرینه دارد
شهر رضا صفای شهر مدینه دارد
حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
میلادامام رئوف،علی بن موسی الرضا*ع* مبارک.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:18 عصر روز پنج شنبه 91 مهر 6
آن فرقه ای که تیشه به نخل فدک زدند بر زخم های حضرت صادق نمک زدند
او را ز خانه نیمه شب برد خصم دون از کوچه ای که مادر او را کتک زدند
«هنگامی که سوار بر اسبی به من نزدیک شد و چشمم به جمالش افتاد، چنان جذبه ای از عظمت آن بزرگوار به من دست داد که نیروی سخن گفتن را از دست دادم. او می گوید:من جواب آن دو سوال را پیدا نکرده بودم اما چیزهایی بهم بافته بودم تا بگویم همین که معنویت ایشان را دیدم همه از ذهنم فرار کرد .زمانی منتظر گفتار و پرسش من بود. این انتظار باوقار باعث فزونی تحیر و بیخودی من شد. عاقبت هم هیچ نپرسیدند که پس جواب آن دو سوال چه شد. مرا به حال خود گذاشت و مرکب خود را به سوی کوچههای حیره راند. و من ساعت ها همان جا نشستم و به جایی که او رفته بود نگاه کردم و اشک ریختم».ادامه در:
ماجرای جالب هدایت شدن هشام بن حکم توسط امام جعفرصادق*ع*
شهادت شیخ الائمه رئیس مذهب جعفری تسلیت باد.
التماس دعا
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:39 عصر روز سه شنبه 91 شهریور 21
ابوحمزه ثمالى از عبدالرّحمن بن جلدب روایت کرد که کمیل بن زیاد نَخَعى گفت :
على بن ابیطالب علیه السلام دست مرا گرفت و به ناحیه جبّان برد.
چون به صحرا در آمد، نَفَسِ بلندى کشید و فرمود:یا کُمِیلُ، اِنَّ هذِهِ القُلُوبَ اءوْعِیَةٌ فَخَیْرُها اءوعاها یا کُمیلُ اِحْفِظ عَنّى ما اءقُولُ:
النّاسُ ثِلاثِةٌ، عالِمٌْ رَبّانى ، و مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبیلِ نَجاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ، لِکُلِّ ناعِقٍ اءتْباعٌ یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ العِلْمِ، وَ لَمَ یَلْجَوؤ ا اِلى رُکْنٍ وَثیقٍ.
اى کمیل : این دلها مانند ظرفهاست و بهترین آنها نگهدارنده ترین آنهاست . اى کمیل ، حفظ کن آنچه را که مى گویم : مردم سه دسته اند: عالم ربّانى ، آموزنده اى که بر سبیل نجات و رهایى است ، و مگسان کوچک و ناتوان که از هر آواز کننده اى پیروى مى نمایند و با هر بادى مى روند. از نور دانش روشنائى نگرفته اند و به پایه اى استوار پناه نبرده اند. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:31 عصر روز دوشنبه 91 مرداد 16
حبه عرنی گفت : شبی من ونوف در جلو خانه خوابیده بودیم. مقداری از شب گذشته بود، ناگاه امیرالمومنین*ع*را دیدیم ، دست بر روی دیوار گذشته، شبیه اشخاص واله و حیران این آیه را می خواند: *ان فی خلق السموات و الارض...* همین طور این آیات را می خواند ، مانند کسی که هوش از سرش پریده باشد، سپس روی به من کرد و فرمود: حبه بیداری یا خواب؟
عرض کردم: بیدارم مولای من؟ شما این طور می کنید ما چه کنیم؟ در این هنگام متوجه شدم از چشم های مبارکش چون ابر بهاران قطرات اشک مثل در شاهوار فرو می ریزد.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
روی به من کرد و فرمود:
یا حبه!ان لله موقفا و لنا بین یدیه موقفا لا یخفی علیه شی ءُ من اعمالنا، یا حبه ان الله اقرب الی و الیک من حبل الورید، یا حبه! انه لا یحجبنی و ایاک عن الله شی ءُ
ای حبه ! خدای متعال روزی را برای حساب ما قرار داده و ما باید در آن روز درپیشگاه مقدسش حاضر شویم و کوچک ترین عمل ما از نظر او مخفی نیست. ای حبه ! همانا خداوند عالم به من و تو از رگ های گردن نزدیکتر است. ای حبه! هیچ چیز نمی تواند ما را از نظر خداوند بپوشاند و او پیوسته شاهد و ناظر ماست.
آنگاه رو به نوف کرد و فرمود:خوابی یا بیدار؟
عرض کرد خواب نیستم یا امیرالمومنین! حال امشب شما مرا به گریه واداشت.
فقال :یا نوف ! ان طال بکائک فی هذه اللیله مخافه الله تعالی قرت عیناک غدا بین یدی الله عزوجل، یا نوف! انه لیس من قطره قطرت من عین رجل من خشیه الله الا اطفات بحارا من النیران ، انه لیس من رجل اعظم منزله عندالله تعالی من رجل بکی من خشیه الله و احب فی الله و ابغض فی الله
ای نوف! اگر امشب از ترس خداوند زیاد گریه کنی ، فردا در پیشگاه او شادمانی. ای نوف! بدان هر دانه ی اشکی که به واسطه ی ترس از خدا از چشم ریخته شود دریاهایی از آتش را خاموش می کند.کسی نزد خدا محبوبتر و باارزش تر نیست از شخصی که به واسطه ی ترس از او اشک بریزد و در راه خدا دوست بدارد و هم برای او خشم داشته باشد.
حضرت مقداری به آن دو نفر پند داد و در آخر فرمایش های خود فرمودند:پ س از خدای قادر خود هراس داشته باشید که همشه ناظر شماست.
آن گاه راه خود را گرفت و رد شد، در حالیکه می گفت:
لیت شعری فی غفلانی امعرض انت عنی ام ناظر الی و لیت شعری فی طول منامی و قله شکری فی نعمک علی ما حالی
ای کاش می دانستم در غفلت هایم از من روی گردانیده ای، یا به من توجه داری . خدایا ! کاش می دانستم در خواب های طولانی و کمی سپاسگزاری که نسبت به نعمت های تو دارم حالم چگونه است در نزد تو.
حبه گفت: به خدا قسم !پیوسته در این راز و نیاز بود و می گفت و می نالید تا صبح دمید.
پی نوشت: این پست توسط مجله شبانه باشگاه خبرنگاران لینک شد.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:33 صبح روز یکشنبه 91 مرداد 15
سالی هارون الرشید (خلیفه عباسی) به قصد رفتن حج، ابتدا به مدینه طیبه آمد. چندی از آمدنش نگذشته بود که به اطرافیانش دستور داد، موسی بن جعفر (علیهماالسلام) را بگیرند. پس آن حضرت را که در مسجد بود، گرفتند و به نزد هارون بردند. او دو جایگاه و محمل را آماده کرد و آن حضرت را در حالی که به زنجیر بسته شده بود، در یکی از آن دو به صورتی قرار داد که نمایان نشود چه کسی در آن است. سپس یکی از آن محملها را به همراه عدهای سوار، به سوی کوفه فرستاد و دیگری را به سمت بصره. حضرت در محملی بود که به سمت بصره میرفت. در آن زمان عیسی فرماندار شهر بود و آن حضرت را در آنجا، به دست او سپردند.
عیسی یک سال آن بزرگوار را در بصره زندانی نمود تا این که هارون نامهای به او نوشت که آن حضرت را بکشد. عیسی برخی از نزدیکان و مشاورین خود را خواست و درباره کشتن آن حضرت با آنها مشورت کرد. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:38 عصر روز جمعه 91 خرداد 26
شما به عمل به آنچه می دانید
بیش از دانستن آنچه نمی دانید محتاجــید
همراه می خواهی خـــدا
دنیا می خواهی عبـــرت از گذشتگان
رفیق می خواهی نویســـندگان عمل
کسب می خواهی عبادت خـــداوند
مونس می خواهی قـــرآن
موعظه می خواهی مـــرگ
واگر مرگ کفایت نکرد آتش جهنم کفایت می کند.
نصایح صفحه 271
پی نوشت : سلام دوستان سالروز رحلت حضرت امام و میلاد امیرمومنان علی علیه السلام رو حضور همگی تسلیت و تهنیت عرض میکنم.تا چهار یا پنج شنبه نیستم داریم میریم کمی صفا کنیم جای همتون خالی.
ایام دعاست و خلوت با دوست مرا از دعاهایتان بی نصیب مگذارید.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:23 صبح روز یکشنبه 91 خرداد 14
نام مبارک امام پنجم محــــمد بود .
لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ,بدین جهت که : دریاى دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت
القاب دیگرى مانند شاکر و صابر و هادى نیز براى آن حضرت ذکر کرده اند که هریک بازگوینده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنیه امام ابوجـــعفر بود .
مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى* ع*است .
بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسین ( ع ) میرسید .
پدرش حضرت سیدالساجدین , امام زین العابدین , على بن الحسین ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز اول رجب سال 57 هجرى است و
برخى از مورخان , ولادت ایشان را در سوم صفر سال 57 هجرى دانسته اند و براین اساس جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدینه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سیدالشهداء کودکى بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک میشد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114 ه . یعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است .
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:3 عصر روز چهارشنبه 91 خرداد 3
از امام علی النقی علیه السلام چند یادگاری برای ما رسیده است که متاسفانه در بین شیعیان نیز غریب می باشند. در این مجال مختصرا آنها را یادآور می شویم.
زیارت جامعه کبیره:
درباره زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ در این مختصر نمیگنجد. اما به همین میزان می توان اشاره کرد که زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیحترین و قویترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهمالسلام آن زیارت را میخوانیم.
زیارت غدیریه:
زیارت غدیریه نیز سندی بسیار معتبر دارد و روایتگران و گزارشگران آن از بزرگان شیعه هستند، این زیارت مربوط به روز عید غدیری که امام علی النقی علیه السلام در سفری که به اجبار متوکل از مدینه به سامرا داشتند. در نجف اشرف بودند و این زیارت را خطاب به قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی(علیهالسلام) قرائت کردند.
دوستداران اهل بیت از این نکته غافل نباشند که زیارت غدیریه مثل زیارت عاشورا که مخصوص روز عاشورا نیست؛ این زیارت هم مخصوص روز عید غدیر نیست و خوشبختانه محدث قمی نیز این زیارت را به طور کامل در کتاب شریف مفاتیح الجنان آوردهاند و بر این نکته که هر روز میتوان این زیارت را قرائت کرد، تصریح دارد. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:42 عصر روز شنبه 91 اردیبهشت 30