نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:18 صبح روز دوشنبه 91 خرداد 8
چه شــــتابیستــــ به راه؟
شاید آن نقطه ی نــــورانی دشـــتـــــ
چشــم گــرگــان بیابان باشـــد!!
ما انسانها خیـلی عجولیم می خواهیم زود برسیم آن هم تنها به آن چیزی که می خواهیم
غافل از این که خداوند بیش از خودمان به صلاحمان آگاه است.
در دعاکردن انتخاب را به خدا بسپاریم
بهترین چیز آن است که او برایمان می خواهد
پس اگر زیرک باشیم همان را می طلبیم.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:17 عصر روز شنبه 91 خرداد 6
هنگامی که حضرت موسی به همراه حضرت خضر رسیدند به جایی که حضرت می بایست آخرین ماموریت خودشون رو انجام بدند یعنی مرمت دیوار.هنگامی سنگ رو از زیر در آوردند این جملات روی اون نقش بسته بود:
عجیب است کسی که تقدیر الهی را باور دارد اما زانوی غم در بغل گرفته است.
عجیب است کسى که به مرگ یقین دارد، امّا باز به شادى و خوشحالی مشغول است.
عجیب است کسى که به روز قیامت اعتقاد دارد، امّا باز به ظلم و ستم گریش ادامه می دهد.
عجیب است کسى که عدم ثبات و دگرگونى دنیا را نظاره گر است، امّا باز به دنیا اعتماد می ورزد.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:58 عصر روز پنج شنبه 91 اردیبهشت 28
الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (3/بقره)
1-از نظر قرآن، نماز یک معلم اخلاق است، آن هم اخلاق عملی نه علمی؛ انسان را قدم به قدم رشد می دهد که به این سیر «ایصال الی المطلوب» می گویند نه «ارائه طریق» که کار «اخلاق علمی» است. علاوه بر آن انسان را هم از بی راهه ها و کج راهه ها؛ یعنی شیاطین جنی و انسی (رفیق بد) محافظت می کند. نماز از عنایات خاصه خداست که از هدایت «عناییه» است نه هدایت تشریعی یا تکوینی!
و اگر برای انسان هیچ فضیلتی سراغ نداشیم جز همین عاقبت به خیر کردنِ انسان، بس بود. مواظبت از نماز؛
به جماعت اقامه کردن، اول وقت بودن و...؛ یعنی مواظبت کامل از نماز باعث می شود که نماز هم از انسان محافظت کند.
عاقبت به خیری هم به سه معنا هست:
1- جلوگیری از ذلت بعد از عزت
2- جلوگیری از انحراف بعد از بودنِ در صراط مستقیم؛ یعنی مضلات. به خاطر سبک شمردن نماز
3- لحظه مرگ با ایمان بودن و به فوز رسیدن
کسانی که معلم خصوصی اخلاق پیدا می کنند که چقدر اهمیت دارد، ولی همان استاد به اندازه نماز کارایی ندارد!
2- نتیجه دومی که برای این معلم خصوصی اخلاق عملی مترتب است: داشتن زندگی با نشاط، امنیت دل و آرامش روانی است؛
أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (/28رعد). ذکرالله مصادیقی دارد که مهمترین آنها نماز است، و ثمره آن امنیت و آرامش روانی است؛
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (277/ بقره)؛ از گذشته و آینده اضطراب و دلهره ندارد.
«امنیت» نعمت بسیار بالایی است، که دو گونه است:
1- امنیت ظاهری: نعمتان مجهولتان، الصحه و الامان
2- امنیت دل: الا بذکر الله تطمئن القلوب
در سیره اساتید اخلاق هم، امنیت دل خیلی اهمیت دارد و این که آنها بتوانند دل شاگردان خود را به وادی امنیت برسانند در راه خدا؛ از اضطراب ها، از تخیل ها، وسوسه ها و...
3- نتیجه سوم این استاد اخلاق، اعطاء سعه صدر به انسان است؛ در جذر و مد روزگار خود را نمی بازد؛
نمازهای زینب مظلومه در مقابل ابن زیاد او را به جایی می رساند که می گوید: ثکلتک امک، مارایت الا جمیلا ! و این قوت قلب و سعه صدر نتیجه ترک نکردن نماز شب شام عاشورا، کوفه، خرابه شام و... است.
و دیگر خطبه زینب در مجلس ابن زیاد و یزید می شود؛ یعنی توان استفاده از فرصتها؛ إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(19) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(20) وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْیرُْ مَنُوعًا(21)إِلَّا الْمُصَلِّینَ(22/معارج)
تقید به نماز اول وقت ، نماز شب و...؛ موقع نماز همه چیز را فدای نماز کردن، مومن را مثل کوه استوار می کند؛ المومن کالجبل الراسخ لاتحرکه العواصف؛ عواصف یعنی دنیا، شیطان برون و درون!( امام مقابل خبرنگاران سراسر دنیا در فرانسه...)
4- نتیجه چهارم این استاد اخلاق، جلوگیری از گناه و بردن به سمت عصمت؛ َ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر ( العنکبوت : 45) وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر عطف بیان جمله قبلی است که می فرماید إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ که کار آن رساندن انسان به سر حد عصمت است! البته عصمت مراتبی دارد، که درجه نهایی و مطلق آن مختص به چهارده نور مقدس است. این اقامه کننده نماز به طور خودناآگاه از گناه و خطا مصون می شود.
افضل اعمال در روایات نماز است؛ بگویید افضل معلم های خصوصی است به خصوص نماز در دل شب!!
از وبلاگ موعود هادی
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:55 صبح روز سه شنبه 91 اردیبهشت 26
بنده ای خدا را گفت:
اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟
خدا گفت:
شاید نوشته باشم هر چه دعا کند …
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:30 عصر روز دوشنبه 91 اردیبهشت 11
در برابر معبود:
ادب عبادى حضرت زهرا (س) ایجاب می کرد که در محراب عبادت با همه وجود در پیشگاه معبود خویش بایستد و غرق درعظمت او گردد و از خود بى خود شود، چنان که رسولخدا (ص) بر این حال دختر خویش گواهى داده است.
در بعد کمّى نیز ادب بندگى ایجاب می کرد شب و روز زهرا (س) صرف عبادت گردد و چنان براى نماز بر پاى خود بایستد که پاهاى مبارکش به رنج و درد افتد.
در برابر رسول الله (ص):
در چشم و دل زهرا (س) هیچ کس به اندازه رسول اللَّه (ص) جا نداشت. بدین جهت رفتار وى در برابر پدر رفتارى ویژه و بسیار مؤدّبانه بود. آن گاه که رسول اللَّه (ص) پیش فاطمه (س) می آمد، تمام قد می ایستاد و مشتاقانه به استقبال پدر می شتافت و بر دست او بوسه می زد و عبا از دوشش گرفته، نعلین او را به کنار می گذاشت و آن گاه آن حضرت را در جاى خویش می نشاند و خود، مؤدب پیش رویش می نشست وهرگاه پدر او را صدا می کرد، ندایش را با «لبیک، لبیک» پاسخ می داد. (1)
او همیشه رسول خدا (ص) را «یا ابه» (پدر جان) می خواند، تا آیه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً» (2)
نازل شد. از آن پس فاطمه (س) پدر را «یا رسول اللَّه» خطاب می کرد. چندین بار که او را با این لقب خواند، پیامبر (ص) جواب نگفت و رو برگرداند؛ سپس فرمود:
«فاطمه جان! این آیه درباره تو و فرزندانت نازل نشده است، تو از منى و من از تو هستم ....
دخترکم مرا همان پدرجان صدا کن که این گونه، محبوب من و مرضّى خدا است.» (3)
در برابر همسر:
زهرا (س) براى همسرش احترامى خاصّ قائل بود و با وى در همه زمینه ها برخوردى مؤدّبانه و مهربانانه داشت. او از على (ع) با کنیه «ابوالحسن» یاد می کرد و خطاب به او می گفت:
رُوحى لِروحِکَ الْفِداء وَ نَفسى لِنَفْسِکَ الْفِداء یا ابَالْحَسَنِ
روح و جانم فداى تو باد اى ابوالحسن! (4) ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:33 عصر روز شنبه 91 فروردین 12
«یا داوود ذکری للذاکرین و جنتی للمطیعین و حبی للمشتاقین و انا خاص للمحبین»
ای داوود هرکسی یاد و ذکر مرا میخواهد، ارزانیش میکنم و من نیز به یاد اویم و هرکه بهشتم را میخواهد عطایش میکنم و هرکه به محبتم مشتاق است از آن دریغ نمیکنم اما من تنها خاص محبینم هستم.
پی نوشت:خدایا یادت را می خواهم تا به مهرت برسم و مهرت را می خواهم تا عاشقت گردم.
مگر نه اینکه تو انسان را به گونه ای آفریده ای که از هر که محبت بیند مجذوبش می شود اما چرا عاشق تو که بیش از همه به او مهربانی میکنی نمی شود؟! شاید چون انقدر به محبت هایت عادت کرده که آن ها را نمی بیند مثل خودت که از بس هستی نمی بینیمت ،مثل روز که اگر شب نبود هیچوقت متوجه بودنش نمی شدیم.
خدایا
چشمی برمن ده که محبت هایت را ببیند.می دانم تو بهترینی این را به این دل نیز بفهمان.
خدایا
من از همه عالم عشقت را می خواهم این دل را لایقش کن.
من از تو روی نخواهم به دیگری آورد که زشت باشد هر روز قبله دگرم
بلای عشق تو بر من چنان اثر کردست که پند عالم و عابد نمیکند اثرم
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند میان آن همه تشویش در تو مینگرم
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:59 عصر روز یکشنبه 91 فروردین 6
در حدیث است که حضرت موسی (ع) در مناجات کوه طور، عرض کرد: «یا اله العالمین» (ای خدای جهانیان)
جواب شنید: «لبیک»
سپس عرض کرد: «یا اله المحسنین» (ای خدای نیکو کاران)
جواب شنید: «لبیک»
سپس عرض کرد: «یا اله المطیعین» (ای خدای اطاعت کنندگان)
جواب شنید: «لبیک»
سپس عرض کرد: «یا اله العاصین» (ای خدای گنهکاران)
جواب شنید: «لبیک،لبیک،لبیک»
حضرت موسی (ع) تعجب کرد و عرض کرد: خدایا، تو را خدای جهانیان، خدای نیکوکاران، خدای اطاعت کنندگان خواندم یک بار فرمودی «لبیک» ولی تو را خدای گنهکاران خواندم سه بار «لبیک» فرمودی، حکمتش چیست؟
جواب آمد:
مطیعان به اطاعت خود،
نیکوکاران به نیکوکاری خود،
و عارفان به معرفت خود اعتماد دارند،
گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند؛
اگر از درگاه من نا امید گردند به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟
منتخب قوامیس الدرر(ملا حبیب الله کاشانى ) ص 268
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:43 عصر روز پنج شنبه 90 اسفند 25
خطاب خداوند متعال به حضرت داوود :
زمینیان را بگو ، چرا با من دوستی نمی کنید؟ که سزاوار دوستی منم.
من خدایی هستم که با داناییم جهل نیست ، با صبرم ناتوانی نیست ، در صفتم تغییر نیست ، در گفته ام تبدیل نیست ، رحمتم فراگیر است ، از فضل و کرم برنگردم ، در ازل بر خود رحمت نوشتم ، دل بندگانم به نور معرفت افروختم ، من دوست آنم که با من دوست است ، رفیق آنم که مرا رفیق است ، همنشین آنم که در خلوت ذکر با من است ، مونس آنم که به یاد من انس دارد.
ای داوود !!! هرکه مرا جوید ، مرا یابد و آنکه مرا یابد سزاوار است که مرا نبازد ، نعمت از ماست ، شکر دیگری می کنند !! دفع بلا از ماست ، از دیگری می بینند!! پناهگاهشان پیش ماست ، به دیگران پناه می برند!! می گریزند ولی ، عاقبت باز می گردند. یکى از پیامبران بزرگى که علاوه بر قدرت معنوى و نبوت، داراى حکومت ظاهرى وسیع نیز بود، حضرت داوود علیه السلام است که نام مبارکش شانزده بار در قرآن آمده است.
حضرت داوود علیه السلام در سرزمینى بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نواده هاى حضرت یعقوب است و به نُه واسطه به یکى از فررزندان حضرت یعقوب می رسد، پدرش ایشا نام داشت.
او صد سال عمر کرد، که چهل سال از آن را حکومت نمود.ماجراى شهرت داوود علیه السلام آن هنگام شروع شد که به عنوان یکى از سربازان طالوت، به جنگ جالوت و لشگرش رفت و با سنگى که در فلاخن خود نهاده بود، جالوت جبار را کشت .ایشا ده پسر داشت، داوود علیه السلام کوچکترین آنها بود.
ادامه را از لینک مقابل بخوانید : داستان زندگی حضرت داوود علیه السلام
منبع: کتاب محجه البیضاء ج 8 ص 58
کتاب شرح دعای کمیل استاد انصاریان ج 1 ص 44
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:29 عصر روز شنبه 90 اسفند 20
حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد :
خدا فرموده است شما مرا بخوانید ، من شما را اجابت می کنم . در اینجا خدا نفرموده است که من حاجت شما را برآورده می کنم بلکه فرموده جواب شما را می دهم . مثلا اگر بچه پدرش را صدا بزند پدر سریع می گوید: بله . ولی اگر بچه هر خواسته ای داشت پدر آنرا اجابت نمی کند . خدا هم همین طور است و هر خواسته ی بشر را اجابت نمی کند . پس خدا پاسخ بنده های خودش را می دهد ولی اینها متفاوت است .
راننده آیت الله امینی آقا شیخ عباس بود . وقتی ایشان پیر شده بودند با دوستان ما به مشهد می رفتند و می فرمودند : من هر بار که به مشهد می روم از امام هشتم می خواهم که بر علم و معرفت من بیفزاید . یک بار ایشان در حرم امام رضا *ع* تشنه می شود و دوستان به ایشان می گویند که برای آب خوردن باید به صحن برود .( البته خوب است که در حرم هم آب بگذارند مثل حرم پیامبر و مسجدالاحرام . این کار خوبی است ) ایشان به صحن می آید و وقتی می خواهد آب بخورد می بیندکه شیر الکترونیکی است و ایشان تابحال این مدل شیر آب را ندیده بودند .
ایشان دستش را زیر آب می گیرد و وقتی دستش را برمی دارد آب قطع می شود . گریه می کنند و می فرمایند : امام هشتم در این سفر معرفت جدیدی به من یاد داد . امام به من یاد داد که ما از این شیر آب کمتر نیستیم . شما که دست درخواست و دعا دارید ، همواره از ما طلب کنید زیرا رحمت خدا همیشگی است . ولی اگر شما دست خودت را نیاوری رحمتی نصیب شما نمی شود .
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه نیست . کسانی که از دعا کردن خسته می شوند و با خدا قهر می کنند ،کار اشتباهی انجام می دهند . در دعا گاهی خواسته های ما برآورده می شود و گاهی بالاتر از آن را به ما مرحمت می کنند . گاهی ما چیزهای کوچکی از خدا می خواهیم ولی خدا چیزهای بزرگتری را برای ما در نظر گرفته است . گاهی خدا دعای بدترین خلق خودش را هم اجابت کرده است . در طواف مکه دعایی دارد :
ای خدایی که حتی جواب شیطان را هم دادی . ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:28 عصر روز جمعه 90 اسفند 19