علم انسان نسبت به موجودات عالم بسیار محدود و نسبت به جهل او ناچیز است. ما به طریقه صحبت کردن و ارتباط مورچگان، کرم ها حشرات و بسیاری دیگر از موجودات با یکدیگر آگاهی نداریم و حتی توانایی شنیدن صداهای آنان را نداریم! زیرا قوه شنوایی ما تنها صداهایی را که فرکانس آنها در محدوده خاصی باشد می شنود و توانایی شنیدن صداهای با فرکانس کمتر و بیشتر از آن را ندارد. در حالی که آنان قطعاً با یکدیگر ارتباط دارند!
اینکه موجودات چگونه خداوند متعال را تسبیح می گویند از مواردی است که هنوز بشر به آن علم پیدا نکرده است بنا براین ما نمی توانیم کیفیت آن را تصویر کنیم. در آیات و روایات متعددی، بر تسبیح گویی همه اجزای هستی، تصریح شده است. ”تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنلا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ” یعنی: آسمان های هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند همه تسبیح او می گویند و هر موجودی تسبیح او می گوید ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید.
[1]
«تسبیح» یعنی تنزیه و مبّرا دانستن خداوند از هر نوع نقص، ناتوانی و نارسایی و بطور کلی از هر آنچه که تنها در شأن مخلوقین است. از امام صادق(ع) درباره سبحان الله سئوال شد. فرمود: ” یعنى اظهار پاکى خدا از هر بدى از روى غیرت بندگى.” [2]
درباره چگونگی تسبیح موجودات (جمادات ونباتات) در میان مفسرین دو دیدگاه وجود دارد: 1. تسبیح به زبان حال 2. تسبیح به ”زبان قال” ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:57 عصر روز چهارشنبه 91 مرداد 25
درسته که ما اعمال واجب رو برای عبودیت خدا و فقط به خاطر این که خدا دستور داده بجا می آوریم یا اعمال از اعمال حرام و مکروه دوری می کنیم،اما گاهی وقتا بد نیست از بعضی چیزا که علم بشری هم در مورد فواید این حب و بغض ها! پیدا می کنه اطلاع داشته باشیم...
مثلا هیچ می دونستید بعضی معتقدند فلسفه مکروه بودن فوت کردن در غذا اینکه در اثر فوت کردن شما co2 موجود در بازدم با آب و بخار آب(موجود در غذای گرم یا چای) ترکیب و تولید اسید کربنیک می کند...
طی فرمول زیر:
H2O + CO2 = H 2 CO 3
...که اسید کربنیک باعث پوکی استخوان می شود و خود عامل سرطان است.حال کردین!
خوب حالا اصلا در مورد میدان مغناطیسی بدن انسان چیزی شنیدین یا نه؟
نماز و میدان مغناطیسی بدن انسان
هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده، به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهنربا در داخل سیم پیچ دوران می کند و جریان تولید می کند، سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، یک جریان متناوب را نشان می دادند. زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد. این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:43 عصر روز یکشنبه 91 تیر 25
آیا می دانستید که سالهاست آب روانی در زیر حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم (س) جاریست؟
همان آبی که بر فرزندان پیامبر در ظهر عاشورا 14 قرن پیش بستند، امروز در حرم قمر بنی هاشم، به طرز معجره آسایی نابینا را بینا می کند، بیمار سرطانی را شفا می دهد و از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می شود نه کم و نه زیاد میشود.
شیخ عباس 74 ساله، که 36 سال خادم حرم حضرت عباس علیه السلام است، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لولهکشی نبود این آب مرتب میجوشیده و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج میشد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت. مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده میکردند و آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود ... از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می شود نه کم و نه زیاد میشود.
وی ادامه داد: شما به خوبی میدانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده میشود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب میماند و در اطراف قبر مطهر حضرت قمربنی هاشم حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
شیخ عباس ادامه داد: این آب به ارتفاع یک متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من اینها را به چشم خود دیدهام و بارها شاهد بودهام چقدر افراد کور وارد حرم شده و چند قطره از این آب در چشمان آنها ریخته شده و بینا شدهاند و یا افرادی دارای امراض پوستی و سرطانی با استفاده از این آب شفا پیدا کردهاند.
وی ادامه داد: مگر آب دریای رحمت آقا تمام میشود. هم اکنون در بخش درب صاحبالزمان مرقد مطهر ابوالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب میآید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بستهاند.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:5 عصر روز چهارشنبه 91 اردیبهشت 27
از رسـول خـدا (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) نـقـل شـده اسـت کـه فـرمـود: هـر مـسـلمـان هـر روز بـایـد صـدقـه اى بـدهـد إِنَّ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةً .
وقتى پیامبر چنین فرمود، برخى از اصحاب ، با شگفتى پرسیدند:
- یا رسول الله ! چه کسى طاقت و توان این کار را دارد؟
حضرت براى رفع ابهام و توضیح بیشتر، و براى اینکه صدقه را تنها در انفاق مالى خلاصه نکنند، فرمود:
برطرف کردن عوامل اذیت از راه مردم ، صدقه است ،
راهنمایى کردن جاهل به راه ، صدقه است ،
عیادت کردن بیمار، صدقه است ،
امر به معروف کردن ، صدقه است ،
نهى از منکر صدقه است .
و... پاسخ سلام دادن نیز صدقه است !...
شگفتا که چه وسعتى دارد نیکى و احسان ! و چه آسان است ذخیره سازى عملى صالح براى آن روز نیاز و احتیاج !
کلام رسول *ص*چنین بود:
«إِمَاطَتُکَ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ وَ إِرْشَادُکَ الطَّرِیقَ صَدَقَةٌ وَ عِیَادَةُ الْمَرِیضِ صَدَقَةٌ وَ اتِّبَاعُ الْجِنَازَةِ صَدَقَةٌ وَ أَمْرُکَ بِالْمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ وَ نَهْیُکَ عَنِ الْمُنْکَرِ صَدَقَةٌ وَ رَدُّکَ السَّلَامَ صَدَقَه» .
منبع: بحارالانوار، ج 72، ص 50.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 4:36 عصر روز پنج شنبه 91 اردیبهشت 21
فدک نام دهکدهای است که در 60 کیلومتری شهر مدینة النبی واقع شده، این منطقه سرسبز و پر از درخت یکی از مناطق خیبر است و یهودیان مدینه در آن سکنی داشتند و به زراعت و باغداری میپرداختند و از این منطقه حاصلخیز درآمدهای خوبی به دست میآوردند. بعد از این که قلعه خیبر به دست امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فتح شد، یهودیان فدک اقدام به صلح با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ کردند که بخشی از این زمینها را در اختیار آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ گذاشتند و حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آن جا درختان نخلی با دست مبارک خویش کاشت و آن جا را به حکم آیه قرآن به زهرا ـ سلام الله علیها ـ داد.[1]
بعد از رحلت پیامبر، خلیفه اول، آن را تصرف و خدمتکاران آن را اخراج کرد و زهرا ـ سلام الله علیها ـ نتوانست حق خویش را از او بگیرد، خلیفه دوم آن را به یهودیان بازگرداند و بخشی از آن را از یهودیان خرید. خلیفه سوم آن را به مروان و دیگران بخشید و تا زمان عمر بن عبدالعزیز از دست فرزندان زهرا خارج بود. با شروع حکومت عمر بن عبدالعزیز وی فدک را به فرزندان حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ بازگرداند، ولی یزید بن عبدالملک مجدداً از آنها باز پس گرفت. سفاح خلیفه عباسی به عبدالله محض بازگرداند، ولی منصور دوانیقی مجدداً فدک را غصب کرد، مهدی عباسی دوباره به فرزندان فاطمه برگرداند، ولی موسی بن مهدی آن را پس گرفت. مأمون آن را طی حکمی کتبی به فرزندان زهرا ـ سلام الله علیها ـ بازگرداند. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:43 عصر روز جمعه 91 اردیبهشت 1
رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ (عَلَیهِ السَّلَامُ) قَالَ:
إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ.
ترجمه و شرح:
روایت از امام صادق(صلوات الله علیه) منقول است که حضرت فرمودند: سرآمد اموری که موجب میشود انسان از فرمان الهی سرپیچی کند و نسبت به خداوند گناه و عصیان کند، شش مورد است. یعنی این شش مورد سرآمد هستند؛ نه این که موارد دیگر موجبِ گناه نمیشود. اینها غالباً سرآمد هستند. گناهانی که از انسان سر میزند، منشأش غالباً یکی از اینها است.
اول: حبّ الدنیا
پول دوستی. این موجب میشود که نه حرام سرش بشود نه حلال. لذا موجب عصیان می شود. دو نوع گناه داریم که یکی از آنها ترک واجب است؛ خودِ ترک واجب هم گناه است. پول دوستی منشأ گناه میشود.
دوم: حبّ الرئاسة
جاه طلبی، ریاست طلبی. این هم منشأ گناهان و معاصی دیگر میشود.
سوم: حبّ الطعام
«ابن البطن»، یعنی کسانی که به اسارت شکم میروند. این هم منشأ گناهان بعدی میشود.
چهارم: حبّ النساء
منظور «ابن الفرج» است. مراد از حبّ النساء شهوت جنسی است.
از آن طرف، حبّ الطعام به تعبیر ما شهوت بطنی و شکم پرستی است، از این طرف هم شهوت جنسی را مطرح می فرماید که از این دو تعبیر می شود به «ابن البطن و الفرج». اینها اسیرند و به اسارت شکم و شهوت جنسیشان درآمدهاند. این منشأ میشود برای گناه.
پنجم: حبّ النوم
یعنی کسانی که خیلی مقیّدند به خوابیدن. اینها هم به معصیت میافتند. یک سنخ معاصی هست که منشأش حبّ نوم و خواب است. صبح نماز صبحش قضا میشود، برای چه؟ چون میخواهد بخوابد.
ششم: حب الراحة
یعنی راحت طلبی. این هم منشأ یک سنخ از معاصی است.
یک رشته هست که همه این شش مورد را به هم پیوسته میکند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنیا»، «حبّ الرئاسة»، «حبّ الطعام»، «حبّ النساء»، »حبّ النوم»، «حبّ الراحة». همه اینها مثل دانه های تسبیحی در یک نخ هستند و آن نخ تسبیح، همین «حبّ دنیا و امور مادّی» است. لذا همه اینها مربوط به هم هستند. تعلّق به این عالم مادّه است که انسان را به گناه می کشاند. این اگر نباشد، هیچ وقت گناه سر نمی زند و واجب هم ترک نمیشود.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:49 صبح روز دوشنبه 91 فروردین 28
در حدیث ((معلى بن خنیس)) از امام صادق*علیه السلام* ـ که علامه مجلسى مى گوید آن را در کتب معتبر دیده است ـ به چند رخداد بزرگ در نوروز, بعد از اسلام اشاره شده است, از جمله فرمود:
1ـ جبرئیل بر پیامبر *ص* نازل شد.
2ـ پیامبر*ص*, على*علیه السلام* را بر دوش خود گرفت, تا على*علیه السلام* بت هاى قریش را از بالاى خانه کعبه فرو ریزد. هم چنین ابراهیم*علیه السلام* در چنین روزى بت ها را شکست.
3ـ پیامبر*صلی الله علیه و آله و سلم* به اصحاب خود امر کرد (در روز غدیر خم) با على*علیه السلام* به عنوان امیرمومنان, بیعت کنند.
4ـ پیامبر*صلی الله علیه و آله و سلم* على*علیه السلام* را به ((وادى جنیان)) فرستاد, تا از آنها در پذیرش اسلام و پیامبر*صلی الله علیه و آله و سلم* بیعت بگیرد.
5 ـ در چنین روزى (بعد از مرگ عثمان) براى خلافت حضرت على*علیه السلام* بیعتى دوباره شد.
6ـ در چنین روزى على*علیه السلام* (در عصر خلافتش) در جنگ نهروان بر خوارج پیروز شد, و مخدج ذوالثدیه (سردمدار خوارج) را کشت.
7ـ در چنین روزى قائم ما *عجل الله تعالی فرجه الشریف* و صاحب امر از پرده غیب, آشکار مى شود.
8ـ در چنین روزى قائم ما *عجل الله تعالی فرجه الشریف* بر دجال (طاغوت خودکامه عصر) پیروز مى گردد, و او را در میدان کناسه کوفه به دار مى کشد.
9ـ هیچ نوروزى بر ما نمى گذرد, مگر این که ما در آن روز امید فرج قائم*عجل الله تعالی فرجه الشریف* را داریم, زیرا آن روز, از روزهاى ما و از روزهاى شیعیان ما است, عجم ها آن را پاس داشتند, ولى شما (عرب ها) آن را تباه ساختید.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:15 عصر روز شنبه 90 اسفند 27
واژه /عید/ در قرآن کریم تنها یکبار در آیه 114، سوره مائده آمده است:: قال عیسى بن مریم اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیه منک وارزقنا و انت خیرالرازقین. «عیسی ابن مریم گفت :بارالها! ای پرودگار بر ما از آسمان مائده ای فرست تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما آیند روز عید مبارکی گردد و آیت و حجتی از جانب تو برای ما باشد، که تو بهترین روزی دهندگانی.»
عیسی بن مریم این دعا را آن هنگام که حواریون به او گفته بودند که : ای عیسی ابن مریم، آیا خدای تو می تواند برای ما از آسمان مائده فرستد؟ عیسی در پاسخ آنان می گوید: اگر ایمان آورده اید از خدا بترسید! و هرگز شک در قدرت خدا و یا شک در اجابت دعای پیغمبر خدا نکنید. حواریون گفتند « ما شک نکرده ایم لیکن » می خواهیم که از آن مائده آسمانی تناول کنیم تا دل های ما مطمئن شود « و بر یقین ما بیفزاید » و تا به راستی عهدهای تو پی بریم و بر آن گواه باشیم . عید خود مصدری است مانند عود به معنای بازگشت و لذا به روزهائی که مشکلات از قوم و جمعیتی برطرف می شود و به راحتی های نخستین برمی گردد ( عید ) گویند.
( عید ) روزی است که در آن سود و منفعتی به دست بیاید و در شرع مقدس اسلام، روزهای اضحی و فطر عید نامیده می شوند. که در عید اضحی قربانی، و در عید فطر زکات فطره مطرح است. نیز می توان گفت، عید آن روزی است که در آن نماز ویژه ای برگزار کنند، یا روزی است که مجمعی در آن فراهم آید، و یا آنکه عید روزی است که خلق از ماتم به شادمانی ( عود ) کنند، یا روزی است که زندانیان را از زندان رها کنند، و یا کودکان را از مکتب بیرون فرستند، یا روزی است که تفاوتی میان درویش و توانگر نباشد، یا آنکه ( عید ) روز شریف و ارجمندی می تواند باشد.
از آیه ( مائده ) استفاده می شود که حضرت عیسی و مسیح روز نزول مائده را که سالروز وقوع یک معجره الهی در تاریخ است برای همه انسان ها ( عید ) قرار داده است، تا این روز آیت و حجتی از جانب خداوند برای مردمان در تمامی اعصار بوده باشد و به میمنت این پدیده پر برکت همه ساله شادمانی و خجستگی آن روز تکرار گردد.
از آنجا که ( مائده ) به معنای خوان پر نعمت، تنها دوبار در سوره مائده آمده است، می توان گفت نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عیسی مسیح ( ع ) ویژگی خاصی داشته است که به خاطر آن عنوان ( مائده ) را به خود گرفته است. راغب اصفهانی می گوید: « مائده طبق و خوانی است که در آن طعام باشد که هم به آن طبق و هم به طعام مائده گفته می شود.»
بنابر این، عید در این آیه اشاره دارد به نزول یک برکت آسمانی در پوشش طبق یا طبق هایی از طعام و خوردنی که می تواند تکرار وبازگشت آن روز نیز همان برکات را به همراه داشته باشد و از این جهت ، آیت و حجتی دیگر از جانب خداوند متعال برای انسان ها و فرصتی دیگر برای ایجاد ارتباط با خدا و ذکر و یاد او در دل ها و زبان ها بوده باشد.
منبع : تفسیر نمونه
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:19 صبح روز شنبه 90 اسفند 27
وقتی کسی صلوات بفرستد، برایش ده حسنه مینویسند، از آن طرف ملائکه هفتاد صلوات برای او میفرستند، از طرف دیگر هم خدا هفتصد درود بر او میفرستد.روایت از امام عسکری (علیه السلام) منقول است که حضرت فرمودند:
« أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله وسلم)فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَات»
زیاد به یاد خدا باشید، « اَکثِرُوا ذِکرَ اللهِ تَعالی »، این ذکر(یاد) به معنای ذکر درونی است، چون در جمله بعد دارد: « و ذِکْرَ الْمَوْتِ » ومرگ نیز فراموشت نشود، چون در این عبارت ذکر به معنای ذکر درونی است.
ذکر در عبارت اوّل نیز به قرینه، به معنای یاد است، نه ذکر زبانی و این ذکر نقش سازنده دارد. حضرت میفرمایند: خدا یادت نرود، مرگ هم فراموش نشود. این دو سفارش، درونی بود؛ حضرت دو سفارش بیرونی هم فرموده اند.
سوم: قرآن زیاد بخوانید « وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ ». تلاوت قرآن آثار بسیار زیادی دارد و از نظر معنوی، نورانیّت میآورد. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:45 صبح روز چهارشنبه 90 اسفند 24
آیین چهارشنبه سوری که یادگار ایران باستان و ایران قبل از اسلام است متأثر از دین زرتشت است که آتش را مقدس می داند. در این آیین با پریدن از روی آتش و گفتن «زردی من از تو، سرخی تو از من» از آتش به عنوان یک امر مقدس مدد خواسته می شود . این امر از نظر اسلام شرک تلقی می شود زیرا یک مسلمان علاوه بر توحید ذاتی، قائل به توحید افعالی نیز هست.
توحید افعالی یعنی اینکه هیچ کاری در عالم صورت نمی گیرد و هیچ حادثه ای رخ نمی دهد مگر آنکه سلسله علل آن به خداوند منتهی می شود. به تعبیر حکما هیچ مؤثری در عالم غیر از خدا نیست و به عبارت دیگر هیچ چیزی غیر از خدا در عالم مؤثر نیست. بنابراین مدد خواستن از آتش برای سلامتی نوعی شرک است.
برخی می گویند این یک سنت ملی است و سنن ملی را باید محترم شمرد. پاسخ این است که آن دسته از سنن ملی را باید محترم شمرد که مبنای عقلی داشته باشند نه همه آنها را. مثلاً آیین نوروز در ایران یک مبنای عقلی دارد و آن این است که نیاکان ما بهترین روزهای سال را که طبیعت در نقطه تعادل قرار دارد برای سیاحت و تفریح و دید و بازدید و صله رحم انتخاب کرده اند و این نوعی توجه به خالق هستی است و اگر به دور از لهو و لعب برگزار شود مورد تأیید اسلام است. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:44 عصر روز سه شنبه 90 اسفند 23