امام صادق*ع*فرمودند: شیطان گفت من از زیرکی پنج طایفه عاجــزم غــیر از این پنج طایفه بقــــیه مردم دراختیار من هستند::
اول : کسی که در همه کارهایش بر خدا توکل کند و به ریسمان الهی چنگ زند .
دوم: آن که، شب و روز مشغول ذکـر خدا باشـــد و تسبیح گوید.
سوم: بنده ای که در همه جا آنچه بـرای خـود می پسندد برای برادر مؤمن خود هم ،همان را بـخواهد.
چهارم: آنکه وقتی ،مصیبت وبلایی برسـر او آید جزع و فزع نکند.
پنجم: کسی که راضی به قسمت وقـدر الهی باشد و اندوه روزی نخورد.
منبع : کتاب شیطان در کمین گاه ص296
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:47 صبح روز یکشنبه 90 اسفند 14
حجةالاسلام احمد عابدی از اساتید دروس خارج حوزه علمیه معتقد است:
حضرت محمد(ص) پیامبر همه جهانیان است و تنها پیامبر مسلمانان نیست و به کار بردن تعبیر «پیامبر اسلام» درست نیست و این واژه ساخته غربیهاست.
استاد احمد عابدی در جدیدترین مطلبی که در پایگاه اطلاعرسانی خود تحت عنوان «پیامبر همه جهانیان» منتشر کرده آورده است: تقریباً در این صد سال اخیر اشتباهی در کتابهای فرهنگی ما رخ داده که گفته میشود: «پیغمبر اسلام»؛ اما تا قبل از این قرن اخیر هرکتابی چه عربی و چه فارسی در مورد «پیغمبر اکرم» نوشته شده همه تعبیرها، «رسول خدا»ست. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:30 صبح روز چهارشنبه 90 بهمن 19
امین درد آگاهم!تو را من چشم در راهم
دلیل عصمت راهم!تو را من چشم در راهم
شب است و بى چراغم من ، اسیر کوره راهم من
بتاب اى خضر بر راهم ، تو را من چشم در راهم
شبم را نور باران کن، نگاهم را چراغان کن
که بى مهر تو گمراهم ، تو را من چشم در راهم
تو خورشید جهانتابى ، تو نور خالص و نابى
تو را اى خوب،مى خواهم،تو را من چشم در راهم
تو هستى رامش جانم،تو غایب، من پریشانم
اسیر حسرت و آهم،تو را من چشم در راهم
مگر از ما تو دلگیرى، نقاب از رخ نمى گیرى ؟
ظهورت هست دلخواهم،تو را من چشم در راهم
پراز بوى گناهم من، شهید اشک و آهم من
اگر مغضوب درگاهم تو را من چشم در راهم
برادر قصد من دارد، به راهم گرگ مى بارد
چو یوسف مانده در چاهم تو را من چشم در راهم
دلم از بوى شب فرسود، بتاب اى قبله ی موعود !
تو هستى مهر و هم ماهم،تو را من چشم در راهم
نشستم تا بیایى تو،کجایى تو؟کجایى تو ؟
امین درد آگاهم!تو را من چشم در راهم
***رضا اسماعیلی***
پی نوشت:
مقام امام زمان*عج* و امام صادق*ع*:در داخل وادی السلام (در قسمت شمالی حرم امام علی*ع*در شهر نجف واقع است و بزرگترین قبرستان خاورمیانه محسوب می شود.در روایات است که ارواح مومنین در این قبرستان گرد هم می آیند و هر مومنی که از دنیا برود ملکی روحش را به اینجا می آورد و هر کس که در این قبرستان دفن شود عذاب قبر از او برداشته می شود.) علاوه بر قبور انبیا و علما دو مقام وجود دارد که مقام امام زمان *عج* و مقام امام صادق*ع* می باشد، مشهور است که امام صادق*ع* در این محل به عبادت پرداخته اند و همچنین برخی از علما از جمله سید مهدی بحرالعلوم و سید ابوالحسن اصفهانی و... در این محل به زیارت حضرت مهدی*عج* نائل آمده اند.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:27 عصر روز پنج شنبه 90 بهمن 6
بعد از ده سال خدا قسمتش کرده بود بره مشهد اونم فقط یک روز!
گفت اومدم برم زیارت کنم دیدم خیلی اطراف ضریح شلوغه اگه بخوام برم جلو زائرای امام رضا اذیت می شن؛ حق الناسه!
از دور هم امام رضا علیه السلام صدامو می شنوه!
ایشالا قبوله!
گاهی همین چیزهای کوچک انسان را پیش خدا بزرگ می کند!
کی دلش نمی خواد دستش برسه به ضریح متبرک آقا؟ کی دوست نداره لب هاش رو بذاره روی پنجره های طلایی ضریح ؟ کدوم عاشقی هست که نخواد بچسبه به اون مرقد پر از نور و ازش جدا نشه؟
همه دوست دارند اما به چه قیمتی؟ زیر دست و پا له کردن مردم؟ از دست دادن حجاب؟ یا...
اول که وارد می شی اجازه می گیری، همون جا اقرار می کنی که صاحب این مشهد شریف جایگاهت را می بیند و صدایت را می شنود و سلامت را جواب می دهد... آیا سزاوار است در کنار ضریح انقدر بی احترامی ؟؟
امام تو را می بیند..
در یک زیارت ما بدیدار کسی میرویم نه بدیدار در و دیوار و ضریح و گنبد پس اگر بتوانیم در زیارت از در و دیوار بیرون بیاییم فقط بیاد مَزور حقیقی مثلا حضرت رضا علیه السلام باشیم زیارت واقعی اتفاق افتاده است و البته هرچه بیشتر بهتر
حجت الاسلام والمسلمین جاودان
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:49 صبح روز چهارشنبه 90 دی 14
تیمم دو فایده و فلسفه مهم دارد:
1. فایده بهداشتى
خاک به جهت داشتن باکترىهاى فراوان، مىتواند آلودگىها را از بین ببرد. این باکترىها معمولاً در سطح زمین - که از هوا و نور آفتاب بهتر مىتوانند استفاده کنند فراوان هستند و از این نظر مىتواند تا حدودى جانشین آب شود. با این تفاوت که آب حلاّل است؛ یعنى، میکروبها را حل کرده و با خود مىبرد؛ ولى خاک میکروبکش است و خاکى این اثر بخشى را دارد که کاملا پاک باشد. از این رو قرآن از آن به «صعیداً طیباً» (سطح زمین پاک) تعبیر کرده است.
2. فایده اخلاقى
تیمم یکى از عبادات است؛ زیرا انسان پیشانى خود را که شریفترین عضو بدن او است با دستى که بر خاک زده، لمس مىکند تا فروتنى و تواضع خود را در پیشگاه او آشکار سازد و به دنبال این کار، متوجه نماز و یا سایر عباداتى مىشود که در آن وضو و غسل شرط است. به این ترتیب تیمم در پرورش روح تواضع و عبودیت و شکر گزارى در بندگان اثر مىگذارد.
تفسیر نمونه، ج 3، ص 443.
با دل تنگت بگو دلدار می آید ز راه *** این حقیقت را من از گل های نرگس خوانده ام.
*** اللهم عجل لولیک الفرج ***
پی نوشت:
دانلود داستانی درس آموز از زندگی عقاب به صورت پاورپوینت کلیک کنید.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 4:31 عصر روز جمعه 90 آذر 25
فتال نیشابورى گفته است :
ام سلمه گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله نزد من بود. جبرئیل نازل شد. آن دو با هم گفتگو مى کردند که حسن بن على علیه السلام در زد. رفتم تا در را باز کنم . دیدم حسین علیه السلام هم با اوست . هر دو وارد شدند.
چون چشمشان به جدشان پیامبر خدا افتاد، جبرئیل در نظرشان مانند دحیله کلبى آمد. دور او مى چرخیدند. جبرئیل علیه السلام گفت : یا رسول الله ! دو کودک را نمى بینى که چه مى کنند؟ فرمود: تو را همچون دحیه کلبى دیده اند. او زیاد سراغ این دو مى آید و هرگاه مى آید هدیه اى برایشان مى آورد. جبرئیل شروع کرد به اشاره کردن با دستش ، مثل کسى که چیزى را مى گیرد. ناگهان در دستش یک سیب و گلابى و انار بود
. آنها را به امام حسن علیه السلام داد، همان گونه با دستش اشاره کرد و به حسین علیه السلام هم داد. هر دو خوشحال و خندان شدند. نزد جدشان شتافتند. پیامبر، سیب و انار و گلابى را گرفت و بویید، سپس آنها را همان طور به هر یک از آن دو داد و فرمود: با آنچه دارید نزد مادرتان بروید و اگر ابتدا پیش پدرتان بروید بهتر است .
آن دو طبق دستور پیامبر خدا رفتند و چیزى از آنها را نخوردند تا پیامبر نزدشان برود، سیب و میوه هاى دیگر به همان حال بود. فرمود: یا على ! چرا از میوه نخوردى و به همسر و فرزندانت ندادى و ماجرا را فرمود. پس پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام از آن خوردند و به ام سلمه هم دادند. انار و گلابى و سیب به همان حال باقى بود و هر چه از آن خورده مى شد باز به حالت اول بر مى گشت تا آنکه رسول خدا صلى الله علیه و آله از دنیا رفت . امام حسین علیه السلام گوید: در دوران فاطمه علیهاالسلام هم تغییر و کاهشى در آنها پیش نیامد.
چون فاطمه علیهاالسلام شهید شد، گلابى هم ناپدید شد و سیب به همان حالت نزد امام حسن علیه السلام باقى بود که تا آنکه مسموم و شهید شد. سیب باقى بود تا وقتى که در محاصره و بى آبى قرار گرفتم .
هرگاه تشنه مى شدم آن را که مى بوییدم ، شدت عطشم فرو مى نشست . چون تشنگى ام افزون شد، بر آن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ داشتم .
امام سجاد علیه السلام گوید: این سخنان را ساعتى پیش از شهادتش از آن حضرت شنیدم . چون به شهادت رسید، بوى آن سیب از قلتگاهش مى آمد. در پى آن سیب بودند و اثرى از آن دیده نشد، ولى بوى سیب پس از حسین علیه السلام هم باقى ماند: قبر او را زیارت کردم ، دیدم بوى آن سیب از قبر او به مشام مى رسد. پس هر کس از شیعیان ما که زائران قبر او باشند بخواهند آن بو را استشمام کنند، هنگام سحر دنبال آن روند. اگر مخلص باشند، آن را خواهند یافت .
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:33 عصر روز شنبه 90 آذر 19
شباهت امام حسین ع با یحیی ع بسیار عجیب است.
برخی از موارد شباهت این امام و شیعهاش را میتوان به صورت زیر برشمرد:
1ـ هر دو بزرگوار در نزد خداوند بسیار گرامی بودند.
2ـ خبر به شهادت رسیدن هر دو بزرگوار از قبل داده شده بود.
3ـ هر دو بزرگوار شش ماهه به دنیا آمدند.
4ـ هر دو شهید شدند.
5ـ سر هر دو بزرگوار بریده شد.
6ـ سر هر دو بزرگوار نزد پلیدترین افراد برده شد.
7ـ سر هر دو بزرگوار در تشت گذاشته شد.
8ـ آسمان برای هر دو بزرگوار، خون گریست.
9ـ خداوند برای هر دو بزرگوار، انتقام سختی از جامعه گرفت.
باید در این مطلب نیز دقت نمود که این یحیی ع بود که مانند امام حسین ع شهید شد [زیرا زکریاع پس از شنیدن ماجرای شهادت امام حسین ع از خداوند درخواست میکند که فرزندی به او عطا نماید که به یاد ایشان و شبیه ایشان کشته شود]
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:45 صبح روز پنج شنبه 90 آذر 3
روزی یکی از اعراب بادیه نشین خدمت پیامبر ص شرفیاب شد و از قیامت و صحنه محشر سؤال کرد.حضرت فرمود: برای قیامت چه حاضر کرده ای؟ عرض کرد : هیچ! ولی خدا و رسولش را دوست دارم.فقال له رسول الله :" المرء مع من احب" انسان با محبوب خویش همراه است، یعنی اگر محبت تو صادقانه است ، با محبوب خود محشور می شوی.
چگونه ممکن است که دوست آنان باشی و کار آن ها را انجام ندهی؟ اگر دوست آن ها هستی و صفت آن ها را نداری ، پس با آن ها نیستی. دوستی منهای اطاعت دوستی نیست بلکه تمنا است چون محبت مرحله عالیه اراده است. چگونه ممکن است که محبت باشد و انسان به میل خود عمل کند، نه به رضای محبوب.
در نیم روزی گرم شخصی به حضرت علی ع عرض کرد : مرا موعظه کن. حضرت فرمود : مجالس فراوانی را با هم بودیم و سخنرانی های زیادی را از ما شنیدی ، اکنون در این نیم روز گرم چه حاجت که موعظه ای از من بشنوی؟عرض کرد : دامن شما را رها نمی کنم مگر اینکه سخنی بگوئید.
حضرت فرمودند : "انت مع احببت" تو با محبوبت محشور می شوی؛ ببین به چه چیز دل بسته ای؟ مورد علاقه تو چیست؟چه می خواهی؟
انسان تا به چیزی معرفت نیابد، محبت پیدا نمی کند. ارزش انسان به مقدار محبت اوست و هر کس با محبوبش محشور می شود.
به رسمیت شناختن غیر از دوست داشتن است ؛ گاهی انسان از نظر برنامه های نظامی یا قانونی به کسی احترام بگذارد، اما دوست اشتن چیز دیگری است. انسان پیش عده زیادی درس می خواند اما گاهی یکی از اساتید را دوست دارد. دوتی غیر از تجلیل و تکریم است.آن سر سپردن و دل بستن چیز دیگری است.
دوست داشتن یکی از ارکان اصلی دین به نام ولایت است .یکی از واجبات تشهد گفتن "اللهم صل علی محمد و آل محمد" است. درود بر پیامبر و خاندان او در کنار شهادتین در متن عبادت قرار گرفته است.
پیامبر ص می فرمایند : کسی که بر من صلوات بفرستد و بر آل من نفرستد ، بوی بهشتی که از فاصله پانصد سال استشمام می شود، به مشام او نمی رسد.
شمیم ولایت ؛ ایت الله جوادی آملی؛ ص 216
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:39 عصر روز دوشنبه 90 آبان 23
یک روز در مدینه ، کنار قبر شریف رسول اکرم ص رفتم . در این هنگام یکی از طلابی را که از فضلای حوزه علمیه قم بود دیدم که به طرف ضریح پیامبر ص رفت و از شرطی(افراد هیئت امر به معروف و نهی از منکر وهابی) غفلت کرد که در آنجا ایستاده بود تا از بوسیدن ضریح جلوگیری کند ضریح مقدس را چند بار بوسید، شرطی ناراحت شد، هنگامی که آن شرطی مرا دید نزد من آمد و با احترام گفت:" ای آقا: چرا از اصحاب خود در مورد بوسیدن ضریح جلوگیری نمی کنی، این ها پنجره ای را می بوسند که از آهن است و آن را از اسلامبول آورده اند، نگذارید آن را ببوسند که شرک است؟"
گفتم: آیا شما حجرالاسود را می بوسید؟
شرطی گفت: آری.
گفتم: روی قبر پیامبر ص نیز سنگ است، اگر بوسیدن این سنگ شرک باشد، باید بوسیدن حجرالاسود هم شرک باشد؟!
گفت: حجرالاسود را پیامبر ص بوسیده است.
گفتم: اگر بوسیدن جسمی به قصد تیمن و تبرک ، شرک باشد فرقی در آن نیست که از پیامبر ص باشد یا غیر او.
گفت:پیامبر ص از این رو حجرالاسود را بوسید که آن را از بهشت آورده اند.
گفتم:آری حجرالاسود از بهشت آورده شده، می گوئید به همین خاطر دارای احترام و شرافت شده است، و از طرفی پیامبر ص آن را بوسیده و امر فرموده که آن را ببوسند زیرا از اجزاء بهشت است.
گفت: آری به همین حساب ها است.
گفتم: وقتی که بهشت و اجزاء آن به خاطر وجود پیامبر ص صاحب احترام شود، و بوسیدن آن به عنوان تیمن و تبرک، جایز باشد این آهن هم اگرچه از اسلامبول ترکیه آمده باشد، به خاطر مجاورت و همسایگی با قبر پیامبر ص صاحب احترام و شرافت شده است بنابراین بوسیدن آن به عنوان تیمن و تبرک، جایز است، برای توضیح اضافه می کنم: جلد قرآنی که از چرم است، مگر از اجزاء حیوانی که در صحرا علوفه می خورد نیست؟ در آن وقت احترامی نداشت، و نجس کردن آن حرام نبود، ولی وقتی که جلد قرآن شد، محترم گردید، و هتک احترام آن حرام شد، و ما آن را می بوسیم و به آن تبرک می جوئیم، چنانکه شیوه معمول مسلمانان از صدر اسلام تا کنون است که به عنوان تبرک، جلد قرآن را می بوسند، مانند این که پدر فرزندش را می بوسد، هیچ کس نگفته این ها شرک است و حرام می باشد.بوسیدن ضریح پیامبر ص و ضریح سایر امامان و اولیاء خدا نیز همین گونه است و هیچ گونه ارتباطی با شرک و بت پرستی ندارد.
مرجع فقید شیعه آیت الله العظمی سید عبدالله شیرازی،الاحتجاجات العشره
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:6 صبح روز دوشنبه 90 آبان 9