حضرت زهرا(س) زمانی که اجلشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار بسر میبردند، علی ـ علیه السّلام ـ بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی ـ علیه السّلام ـ کنند.[1]
از جملة وصایای حضرت زهرا(س) به علی ـ علیه السّلام ـ این بود که گفتند ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم جنازهام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشتهاند و حتّی به یک نقل، حضرت زهرا(س) تصریح کردند که نگذارید ابیبکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند. بعد بحث در ایناست که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا(س) در مراسم تشییع حضرت بیانگر چیست؟
یقیناً حضرت زهرا(س) با این کارشان میخواستند باری دیگر همانند جریان فدک مبارزهای را تازه با وصیّتنامة سیاسی خویش شروع کنند که ضربة سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند.[2]
فاطمة اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفتة مردم مدینه را بیدار میساختند و توجه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب میکردند.[3] ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:17 عصر روز سه شنبه 91 اردیبهشت 5
فدک هدیه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود یا فاطمه زهرا*س*، آن را به عنوان ارث خود مطالبه کرد؟
چنان که در منابع تاریخی معتبر آمده فدک مجموعهای از باغات و مزارعی بود در اطراف مدینه که پیامبر اکرم آن را به صلح از یهودیان خیبر گرفته و به حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ بخشید.[1]
بنابر نقل بلاذری از عایشه وقتی که زنان پیامبر در زمان عثمان ارث خود را مطالبه نمودند، عایشه جواب داد: «... انما هذا المال لِآل محمد...».[2]
از این حدیث دو نتیجه مهم حاصل میشود؛ اول این که زنان پیامبر جزء آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیستند، دوم این که فدک را حضرت به دخترش فاطمه داده بود، چنان که نقل کرده است که فاطمه به ابیبکر گفت رسول خدا فدک را به من هبه نمود، آن را به من بازگردان...».[3] ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 4:31 عصر روز دوشنبه 91 اردیبهشت 4
حضرت فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ بعد از رحلت پدر گرامیشان مدت اندکی در قید حیات بودند که مورخین با اختلاف این مدت را از 75 روز تا هشت ماه ذکر کرده اند. در این مدت درباره اهل بیت پیامبر ـ علیهم السلام ـ و مخصوصاً نسبت به حضرت علی ـ علیه السلام ـ و خانم فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ ظلمهای فراوانی روا داشته شد، از جمله غصب حق خلافت علی ـ علیه السلام ـ و هجوم به درب خانه فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ[1] و موارد دیگر که منجربه ناراحتی فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ نسبت به خلیفه اول و دار و دسته اش شد و لذا در روزهای آخر عمرش به شوهر خویش وصیت می کند که بعد از شهادت آن حضرت جنازه اش را شبانه دفن کند.[2]
دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خلیفه، قبر پنهان، اسرارى است که در درون خود پیامها دارند. درست است که فاطمه این چنین خواست و این گونه وصیت کرد؛ ولى چه اتفاقى افتاده است که زهرا سلام الله علیها وصیت تاریخیاش را با این در خواستها به پایان مىبرد؟!! مگر نه این است که خشم و ناراحتیاش را نسبت به دشمنانش اظهار مىکند و در واقع چندین پرسش را در برابر نگاههاى تیز بین مورخان و آیندگان مىگذارد تا بپرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پیامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و چرا علی علیه السلام بدون اطلاع ابوبکر و عمر بر وى نماز خواند؟ و…
آیا کسى که جانشین پیامبر بود ( آن گونه که خود ادعا کردهاند) شایستگى نماز خواندن بر وى را نداشت؟
آری، فاطمه وصیت کرد که او را شبانه دفن نموده و هیچ یک از کسانى را که بر وى ستم کردهاند، خبر نکنند، و این بهترین سند براى شیعه است تا ثابت کنند که صدیقه شهیده مظلوم از دنیا رفته و از افرادى که بر وى ستم کردهاند، هرگز راضى نشده است. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:18 صبح روز دوشنبه 91 اردیبهشت 4
چگونه ممکن است که می گویند کسی صدای زهرا (س) را نمی شنیده است اما گریه آن حضرت را در رحلت پیامبر همسایه ها می شنیدند؟
حضرت زهرا(س) با توجه به انتسابشان به نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ دارای موقعیتی بس عظیم و حساس بوده اند که مورد مراجعه اقشار مختلف مردم قرار می گرفته اند لذا نمی توان تصور نمود که ایشان فردی محبوس و منزوی بوده اند به حدی که هیچ کس صدای ایشان را نشنیده باشد. اکنون مواردی را در این موضوع می آوریم.
1. آن حضرت در جنگ احد همراه با زنان مدینه به منطقه جنگی رفته و بعد از جنگ به مداوای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ که جراحاتی برداشته بودند. پرداختند.
2. بعد از جنگ احد، آن حضرت به زیارت شهدای جنگ می رفت.
3. بعد از اینکه غوغای سقیفه به راه افتاد، عمر با عده ای به درخانه آن حضرت آمد و فریاد می کشید که بیرون بیائید حضرت زهرا به پشت در حجره آمدند و عمر را دیدند که آتش در دست دارد پس فرمود: عمر ـ مگر از خدا نمی ترسی چه شده است؟ عمر گفت: باید علی و بنی هاشم بیایند و با خلیفة رسول خدا بیعت کنند. و ایشان گفتند: خلیفه کیست؟ خلیفه رسول اکنون در کنار پیکر اوست عمر گفت: ابوبکر پیشوای مسلمین است مردم با او بیعت کرده اند شما نیز باید بیعت کنید و گرنه خانه را به آتش می کشم. حضرت فرمود: آیا خانه ما را به آتش می کشی و او گفت آری. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:0 عصر روز یکشنبه 91 اردیبهشت 3
ناهید فاتحی کرجو در چهارمین روز از تیر ماه سال 1344 در شهر سنندج در میان خانواده ای مومن و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتکش و خانه دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت (ع) بزرگ می کرد. ناهید کودکی مهربان، مسئولیت پذیر و شجاع بود که در دامان پر معرفت و عفت مادر، با رشد جسم، روح معنوی خود را پرورش می داد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت می برد که پدرش گفته بود؛ «اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم و گریه کنم، چشمانم سرخ می شود و سرم درد می گیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز کرده و گریه می کنم؛ نه خسته ام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس می کنم، بلکه تازه سبک تر و آرام تر می شوم.»
با شروع حرکت های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت. روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم به خیابان های اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع این خیزش مردمی نگذشته بود که ماموران شاه به مردم حمله کردند. آنها ناهید را هم شناسایی کرده بودند و قصد دستگیری او را داشتند که با کمک مردم از چنگال آن دژخیمان فرار کرد. برادرش می گوید؛ «آن شب ناهید از درد نمی توانست درست روی پایش بایستد. بر اثر ضربات ناشی از باتوم، پشتش کبود رنگ شده بود.» ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:44 عصر روز یکشنبه 91 اردیبهشت 3
این مطلب که در زبان بعضی از مردم مشهور شده که آب مهریه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ است منشأ روایی دارد که به چند نمونه از این روایات اشاره میشود:
امام باقر ـ علیه السلام ـ میفرمایند:
جُعِلَتْ لها فی الارض اربعة انهار: الفرات و نیل مصر و نهروان و نهر بلخ.
یعنی چهار نهر فرات، نیل، نهروان و بلخ در روی زمین برای حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ قرار داده شده است.[1]
و همچنین در حدیث دیگر آمده که: امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: مهریه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در آسمان یک پنجم دنیا و ثلث بهشت و چهار رود از رودهای دنیا؛ فرات، نیل، نهروان و بلخ مقرر شده و در زمین هم مهر السنة یعنی پانصد درهم بوده است.[2]
بنابراین معنی «آب مهریه زهر است» ، عبارت از، آب رود هایی است که خداوند متعال آنها را به عنوان مهریه در روی زمین برای آن حضرت قرار داده و چون که این چهار رود آب های زیادی در ذخیره دارند، بدین لحاظ تعبیر به «آب مهریه زهر است» می کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. زندگانی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ نوشته آقای رحمانی همدانی
2. زندگانی حضرت فاطمه(س) دکتر سیدجعفر شهیدی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 43، ص 113، حدیث 34.
[2] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دهم، 1381، ص49.
منبع : انجمن گفتگوی دینی
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:13 صبح روز یکشنبه 91 اردیبهشت 3
مولویهای سنی میگویند که حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فاتح خیبر بود چگونه ممکن است حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را بزنند و او هیچ واکنشی نشان ندهد؟ این دلیل شما با عقل جور در نمیآید. برای جواب تفصیلی و از منابع آنها دال بر اذیت حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ چه مدرک و سندی در دست است؟
پاسخ :
این سؤال به 2 بخش قابل تقسیم است: الف ـ چگونه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ با آن شجاعتش که نمونة آن فتح خیبر است، اجازه داد همسرش را بزنند؟ ب ـ از منابع اهل سنت چه مدارکی دال بر اذیت حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در دست است؟
جواب سوال اول: کسی در شجاعت و دلیری حضرت علی ـ علیه السّلام ـ شک نکرده است؛ در مورد وقایع حمله به خانة حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ قدر متقن و حداقل مورد قبول مورخان اهل سنت، هجوم به خانه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و «تهدید» به آتش زدن خانة آن حضرت است. قضیة تهدید را اکثر مورخان اهل سنت هم نقل و هم تلقی به قبول کردهاند (البته توجیه اقدام خلیفه) اما اقدامات بعد از آن (آتش زدن درِ خانه و کتک زدن حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و ...) را هر چند در بعضی از منابع تاریخی اهل سنت آمده است، ولی مضمون آن توسطِ خودِ اهل سنت تلقی به قبول نشده است! (ما در ادامه مستندات هر دو قضیه را خواهیم آورد.)
حال که هر دو طرف سؤال (هم شجاعت علی و هم حداقل حمله و تهدیدِ خانة زهرا ـ سلام الله علیها ـ) مورد قبول اهل سنت است ما این سؤال را با مولویهای اهل سنت مطرح میکنیم: مطابق نقل و قبول مورخین به خانه علی(ع) حمله شد و حتی تهدید کردند که خانهاش را آتش خواهند زد، پس چرا هیچ یک از مورخان، روایتی از دفاعِ عملی علی از مورد هجوم واقع شدن خانهاش نقل نکردهاند؟ آیا علی شجاعتش را از دست داده بود؟ و یا از اساس این قضیه را منکر شویم؟ برای رسیدن به پاسخ به بررسی منابع میپردازیم:
دلایلِ سکوتِ علی را با توجه به سخنانِ خود او میتوان به ترتیب زیر دانست:
اول: علی ـ علیه السّلام ـ توانایی کافی برای دفاع از خود و احقاق حقش (خلافت) را نداشت. یعنی یارانِ همراه او به شدت در اقلیت بودند و هر گونه اقدامِ عملی سبب از بین رفتن خودِ علی و همان عده معدود میشد. علی ـ علیه السّلام ـ در اینباره در یکی از خطبههای نهج البلاغه میفرماید: «دیدم نه مرا یاری است نه مدافعی و نه مددکاری جز اهل بیتم، پس دریغم آمد که آنان را به کام مرگ کشانم، پس در حالی که خار غم در دیده داشتم، چشم پوشیدم.»[1] ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:33 عصر روز شنبه 91 اردیبهشت 2
سیلی زدن به حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ که آنرا بعضی از علما رد نموده اند و آنرا غیر حقیقی می دانند آیا این قضیه صحیح می باشد یا نه؟
در مورد سیلی خوردن حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ توسط عمر باید گفت:
اولاً: این مسئله با توجه به روحیه خشن عمر و مسئلهی تصاحب خلافت که به هر قیمتی طالب آن بودند و در این راه از اسائه ادب و اهانت به پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ إبا نداشتند. این روحیه عمر و اهانت او به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و اهل بیت او، هم در کتب اهل سنّت و هم در کتب شیعه به آن اشاره و تصریح شده است.
یکی از موارد اهانت به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ توسط عمر که در کتب معتبر اهل سنّت و شیعه به آن اشاره شده است؛ موقعی بود که: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آخرین روزهای حیاتشان برای جلوگیری از اختلاف و سوء استفادة بعضی از مهاجرین بعد از رحلت ایشان، قصد داشتند مطالبی را بنویسند و این بعنوان مدرک و سند باقی باشد و به این وسیله از اختلاف و سوء استفاده جلوگیری شود.
وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: قلم و دوات و صفحه ای بیاورید، تا چیزی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید.[1]
عمر بن خطاب در پاسخ گفت: این مرد هذیان می گوید و متوجه نیست که چه می گوید. ولی همین عمر وقتی ابوبکر در اواخر عمر و در آن مریضی سخت که حتی بعضی مواقع بیهوش می شد، قلم و دوات خواست تا خلیفه بعد از خود را تعیین کند، نگفت این مرد هذیان می گوید چرا که می دانست ابوبکر قصد دارد او را بعنوان وصی و خلیفه بعد از خود قرار دهد.[2] و در راستای بدست آوردن حکومت تا آنجا پیش رفتند که در شب عقبه، نقشه قتل پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را کشیدند ولی موفق به اجرای آن نشدند. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:47 عصر روز شنبه 91 اردیبهشت 2
فدک نام دهکدهای است که در 60 کیلومتری شهر مدینة النبی واقع شده، این منطقه سرسبز و پر از درخت یکی از مناطق خیبر است و یهودیان مدینه در آن سکنی داشتند و به زراعت و باغداری میپرداختند و از این منطقه حاصلخیز درآمدهای خوبی به دست میآوردند. بعد از این که قلعه خیبر به دست امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فتح شد، یهودیان فدک اقدام به صلح با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ کردند که بخشی از این زمینها را در اختیار آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ گذاشتند و حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آن جا درختان نخلی با دست مبارک خویش کاشت و آن جا را به حکم آیه قرآن به زهرا ـ سلام الله علیها ـ داد.[1]
بعد از رحلت پیامبر، خلیفه اول، آن را تصرف و خدمتکاران آن را اخراج کرد و زهرا ـ سلام الله علیها ـ نتوانست حق خویش را از او بگیرد، خلیفه دوم آن را به یهودیان بازگرداند و بخشی از آن را از یهودیان خرید. خلیفه سوم آن را به مروان و دیگران بخشید و تا زمان عمر بن عبدالعزیز از دست فرزندان زهرا خارج بود. با شروع حکومت عمر بن عبدالعزیز وی فدک را به فرزندان حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ بازگرداند، ولی یزید بن عبدالملک مجدداً از آنها باز پس گرفت. سفاح خلیفه عباسی به عبدالله محض بازگرداند، ولی منصور دوانیقی مجدداً فدک را غصب کرد، مهدی عباسی دوباره به فرزندان فاطمه برگرداند، ولی موسی بن مهدی آن را پس گرفت. مأمون آن را طی حکمی کتبی به فرزندان زهرا ـ سلام الله علیها ـ بازگرداند. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:43 عصر روز جمعه 91 اردیبهشت 1
خدا کند که دلم در دل تو خانه بگیرد / کبوترانه به بام تو آشیانه بگیرد
امید غریبان تنها کجایی ؟ چراغ سر قبر زهرا کجایی ؟
دلم جز هوایت هوایی ندارد لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نماز وقنوتم بدون ولایت صفایی ندارد
دلی که نشد خانه یاس نرگس خراب است و ویران ، بهایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم که این زندگانی وفایی ندارد
نگارا نگاهی که جز نوش لعلت دل زخم خورده دوایی ندارد
مرا در کمندت بیفکن که دیگر گرفتار عشقت رهایی ندارد
بیا تا نمردم به فکر دوا باش به فکر علاج دل بی نوا باش
کریما ، رحیما، رئوفا ، عطوفا، نگارا ، بهارا،
بیا جان مولا ،بیا جان زهرا
برای دانلود این مداحی از محمود کریمی اینجا کلیک کنید.
گنه من کردم استغفار از آن تو/ من از تو غافلم تو یاد من هستی
اللهم عجل لولیک الفرج
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:10 صبح روز جمعه 91 اردیبهشت 1