گویند نیست از شب یــــــلدا درازتر
پیداست شام غریبان ندیدهاند
نبوَد شبی ز شب ها
که رسد به گرد ِ پای
شب بی حسین ِ زیـــنب …
گویند نیست از شب یــــــلدا درازتر
پیداست شام غریبان ندیدهاند
نبوَد شبی ز شب ها
که رسد به گرد ِ پای
شب بی حسین ِ زیـــنب …
خرم دلی که منبع انهار کوثر است کوثر کجا ز دیده پر اشک بهتر است
نام حسین و کرببلا هر دو دلرباست نام علی اکبر از آن دلرباتر است
رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است
هر یک شهید مرقدشان چهار گوشه داشت شش گوشه یک ضریح در آن هفت کشور است
پرسیدم از کسی سببش را به گریه گفت پائین پای قبر حسین قبر اکبر است
پائین پای قبر علی اکبر جوان هفتاد و یک شهید چو خورشید انور است
برسمت راست مرقد یک پیر جلوه کرد در گوشه رواق که نزد یکی در است
پرسیدم از مخادم آن کاین مزار کیست؟ گفتا حبیب نور دوچشم مظاهر است
در جنب نهر علقمه دیدم یکی شهید گفتم چرا جدا ز شهیدان دیگر است؟
گفتا خموش دار که عباس نامدار منظور او ادب به جناب برادر است
رفتم به خیمه گاه و شنیدم بگوش دل آنجا فغان زینب و کلثوم اطهر است
رفتم به سوی خیمه بیمار کربلا دیدم که با دوصد غم و محنت برابر است
وارد شدم به حجله داماد کربلا دیدم عروس قاسم دستش ز خون تر است
رفتم ز کربلا به سر تربت علی (ع) دیدم که بارگاه علی عرش اکبر است
وارد شدم به صحن و سرایش بصد امید دیدم که چلچراغ علی سرو کوثر است
برگشتم از رواق شدم وارد حرم دیدم که چشم نوح نبی جای حیدر است
پر نور چشم نوح نبی از علی بود این نکته هم ز کاتب از خاک کمتر است
شاها تویی که " ناصردین " باد چاکرت منظور او به اذن جناب مطهر است
"ناصر "چو بر نجف برسید و بگریه گفت هر صبح و شام چشم امیدش بدین در است
باور نمیکردم شاعر این شعر پرسوز ... باشه اصلا شاید هم اشتباه فهمیدم شما میدونین شعر از کیه؟
دانلود کتاب هفت شهر عشق
این کتاب چاپ 91 هستش و به همین دلیل
حتما افراد کمی خوندنش.
کتابی است تقریبا به سبک رمان در مورد چرایی و چگونگی
حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به مکه و بعد به طرف کربلا.
زبان نویسنده روان، زیبا و احساسی است
با اینکه به سبک مقتل ها نوشته نشده
ولی اشکت را جاری می کند.
اشاره ای که به جزئیات و لحظه به لحظه وقایع دارد
خیلی خوبست و شاید در کمتر جایی بشود
این جزئیات را یافت .حتما دانلود کنید و بخوانید.
هزار نوبت اگر خاطرم بشــــــورانی
از این طرف که منم همچنان صـــــــــفایی هست
تصویر بالا دارای وضوح در نتیجه حجم زیادی است برای دیدن سایز کامل (به سایز تصویر زمینه)روی عکس کلیک وصبرکنید تاکامل شود.
یکی از شاگردان علامه طباطبایی می گوید: بعد از ظهر عاشورایی به قبرستان حاج شیخ ( قبرستان نو ) در قم رفته بودم که دیدم مرحوم علامه در گوشه ای از قبرستان هستند. برای عرض ارادت نزدیک شده و عرض سلام و ادب کردم.
آن بزرگ چندبار از سر سوز و گداز به من فرمودند: آقای وجدانی! می دانید امروز چه روزی است؟!
عرض کردم: بله، امروز عاشوراست.
فرمودند: می بینی همه دنیا، موجودات، آسمان، زمین و جمادات در حال اشک ریختن و گریستن بر حضرت سیدالشهداء(ع) هستند؟!
متعجب شده و دانستم ایشان خبر از حقایق هستی میدهند؛ در همین حال ایشان خم شده و سنگی از زمین برداشته، آن را به سان سیبی با دست از وسط شکافتند و میان آن سنگ را به من نشان دادند. با چشمان خودم، در میان سنگ،خون دیدم! و ساعتی با بهت و حیرت غرق مشاهده ی آن بودم.
وقتی به خود آمدم، متوجه شدم که علامه از قبرستان رفته اند و من در تنهایی به نظاره آن سنگ خونین جگر مشغولم.
ورد صوفی حا و سین و یا و نون
فاعلاتون ، فاعلاتون ، فاعلون
حای آن حامی به ذات کبریا
سین آن سرها ز پیکرها جدا
یای آن یکتا پرست و یذکرون
نون آن باشد قسم بر یسطرون
سینه از درد فراقت خسته است
دل به روی غیر تو او بسته است
هیچ دانی در دلم جا کرده اے
عرش حق شش گوشه بر پا کرده اے
عشق بازی باتو معنا می شود
نور حق باتو هویـــدا می شود
السلام ای شاه مظلوم و غریب
الســـــــلام ای آیه امن یجیب
السلام ای نور چشم مصطفی
السلام ای ای خامس آل عبا
شام غریبان سحر ندارد، رقیه امشب پدر ندارد
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
جواب ناله دلهای خسته بر لب توست که را صدا کند آنکه تو را صدا نکند؟
هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند
رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را ز قطره اشکی ز خود رضا نکند
رهایی همه عالم بود به دست کسی که هرچه بر سرش آید تو را رها نکند
کشیدم از دو جهان آسِِتین که دولت عشق مرا بهجز در این آستان گدا نکند
کسی که خانه خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند
گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند
من و جدایی خون خدا !، خدا نکتد/ من و ندیدن کرب و بلا خدا نکند
برای اشک محرم دعا کنم یک سال/ من و نبودن اهل بکا خدا نکند
بهار زندگیم مجلس محرم توست/ کجا روم بجز این تکیه ها خدا نکند
داغ دل ما را ببین آقــــــــــــا بلکه دلت قدری آرام بگیرد.
خدایا بس است دوری، بس است این همه صبوری
برسان منتــــــــــقم خون های ریخته شده در کربــــلا را
**********
ما چه می فهمیم داغ حسین با دل رقیه چه کرد،کدام بابا را دیده ایم که مثل حسین باشد برای دخترش؟!!
ما چه می دانیم درد فراق زینب از حسینش چقدر جانکاه بود،ماکه چنین خواهر و برادری ندیده ایم.
که بودید شماها که از محبت های عمیقتان برای رضای خدا میگذشتید در حالیکه ما از وابستگی های سطحیمان ،ازهوس های زود گذرمان ،نمیتوانیم بگذریم.
چه عشقی داشتید به معبود؟ تا چه اندازه خدارا می شناختید و درکش کرده بودید که وجودتان در او ذوب شده بود؟
دست ما را هم بگیر و یادمان بده اربــــــــــابــــ
وجودمان کوچک است که چون بچه ها به این اسباب بازی ها سرگرم می شود.
شمـا قدرمان دهید .در مکتب شما، به یاری شما خیلی ها آســــــــــــمانی شده اند.
ما زمین گیران را هم دریابیـــــــد.
مورّخان نوشتند: روزی که عباس در دامن پدر بود، امام آستین های او را کنار زد و در حال اندوه و گریه از بازوان فرزندش بوسه برداشت. امّ البنین سخت حیرت زده شد و از علت این کار پرسید. گویا حضرت در پاسخ فرمود:
«به یاد صحنه های غم انگیز کربلا افتادم و به سرنوشت این داستان گریستم.»
امّ البنین توضیح خواست و امام واقعه کربلا را به تفصیل بیان کرد و سپس خطاب به همسرش فرمود: فرزندت عباس نزد خدای تبارک و تعالی منزلی بس بزرگ خواهد داشت و در عوض این دستان بریده شده، دو بال به او هدیه خواهد شد که در بهشت پرواز کند و با ملائک همراز شود. امّ البنین وقتی این خبر را شنید از سرنوشت دلبندش خرسند شد.
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام شد در این قبله عشّاق، دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از ان آبِ روان، تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم
سید حبیب الله چایچیان معروف به «حسان»،کتاب اشکها بریزید
استعاره ای دلنشین در قالب رویایی از حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روایت دستهای بریده ایشان و کرکسهای زمینی ( برگرفته از سریال مختارنامه ) به مدت 1:29 از صفحه تبیان دانلود کنید.
تاسوعای حسینی تسلیت باد.التماس دعا
امام رضا علیه السلام به ریان بنشبیب در حدیث مفصلى فرمود:
«یابن شبیب! ان کنت باکیا لشىء فابک للحسین بن على بنابى طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش...؛
اگر بر چیزى گریه مىکنى،بر حسین بن على گریه کن،که او را همچون گوسفند،سر بریدند».
در حدیث دیگرى فرموده:«محرم، ماهى است که مردم دوره جاهلیت جنگ در آن را ناروا مى دانستند،
ولى در این ماه،دشمنان، خون ما را بناحق ریختند و هتک حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارت گرفتند
و به خیمه هاى ما آتش زدند وآن ها را غارت کردند و براى رسول خدا هیچ حرمتى را رعایت نکردند.
روز حسین(عاشورا) پلک هاى ما را مجروح و اشک هایمان راجارى کرد و ما از سرزمین کربلا،گرفتارى و رنج به میراث بردیم.
پس باید بر کسى همچون حسین،گریه کنندگان بگریند،که گریه بر او، گناهان بزرگ را هم فرو مىریزد.»
امام صادق *ع* فرمود: هر ناله و گریه اى ناپسند ومکروه است، مگر نالیدن و گریستن بر حسین.