گر عفو کنی یا نکنی حق دارے گر نامه ام امضا نکنی حق دارے
با این همه عصیان و خطاکاری ما گر چهره هویدا نکنی حق دارے
***
هرکس قدمی بهر خدا بر دارد آینه ی سینه اش جلا بر دارد
من معتقدم یوسف زهرا آید گر فاطمه دستے به دعا بر دارد
***
هم با سخن و اشاره گفتیم دورغ هم با کمی استعاره گفتیم دورغ
تا آمدنت لحظه شماری داریم شرمنده اگردوباره گفتیم دورغ
***
خوبست که ماه آسمانت باشی پروانه بیقرار جانت باشی
ای شیعه مراقبت کن از اعمالت تا زینت صاحب الزمانت باشی
***
از فکرگناه پاک بودن عشق است از هجرتو سینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان زیرقدم تو خاک بودن عشق است
سیدمجتبی شجاع
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:8 صبح روز سه شنبه 91 آبان 23
ای نور خدا امام هادی / وی مکتب عشق را منادی
ای در کف تو لوای قرآن / وی مجری آیه های قرآن
در اوج طلوع روشنائی / آیینه ی پاک حق نمائی
ولادت جد بزرگوار امام زمان*عج* تبریک و تهنیت باد.
ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:23 عصر روز سه شنبه 91 آبان 9
قسمتی ازمتن مداحی سیدمهدے میرداماد در دعاے عرفه امروز قم که خیلی زیبا بود:
![دعای عرفه](http://www.shahrenaein.com/Images/news/shahrenaein.com-news-2547860.jpg)
خزون دل من پر از عطر یاره چه پاییز سبزی، شبیه بهاره
به تصنیف باد و به آهنگ بارون نم اشک لیلی ،غم عشق مجنون
الا ای مسافر ،که مقصودمایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
به آه شقایق، به گلبرگ عاشق دم صبح شب بو ،به گلبرگ لاله
به پروانه هایی ،که آتش پرستند به آلاله هایی که در خون نشستند
به سنگ صبوری، که محراب داره به چشمی که هر شب ،برا تو می باره
به بغض کشنده، تو بارون غربت به سرخی سیب و به اسرار تربت
الا ای مسافر، که مقصود مایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
به درد غریبی، به سوز جدایی به اون کاروانی که شد کربلایی
به اشک یتیمی که ناقه سواره به اشک عمویی ،که چاره نداره
به اون غنچه ای که ،شکوفا نمیشه ببین زیر آفتاب ،لباش وا نمیشه
به اشک پدر که، عذاب پسر شد به خون پسر که، خضاب پدر شد
الا ای مسافر ،که مقصود مایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
به اون دختری که ،اگرچه اسیره سر دلبرش رو، میخواد پس بگیره
به اشک یتیم ِبه مقتل رسیده به آغوش بابا ،به راس بریده
به فرق شکسته ،به بازوی عباس
الا ای مسافر که مقصود مایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
اللــــــــــــــهم عجل لولیــــــــــــک الفرج
منی که مایه ننگم به حد رسوایے چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیے
چو خویش یار تو دیدم چه نیک فهمیدم عزیز فاطمه مهدی چقدر تنهایے
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:57 عصر روز پنج شنبه 91 آبان 4
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:0 صبح روز جمعه 91 مهر 28
به دیوار قفس بشکسته ام بال و پر خود را
زدم تنــهای تنـها ناله های آخر خود را
درون شعله همچون شمع سوزان آتشی دارم
که آبم کرده و آتش زده پا تا سر خود را
قفس را در گشوده صید را آزاد بگذارید
که در کنج قفس نگذاشت جز مُشتی پر خود را
بزن کف پایکوبی کن بیفشان دست، امّ الفضل
که کُشتی در جوانی شوهر بی یاور خود را
بیا و این دم آخر به من ده قطره ی آبی
که خوردم سالها خون دل غم پرور خود را
چه گویی ای ستمگر در جواب مادرم زهرا
اگر پرسد چرا لب تشنه کُشتی شوهر خود را
اجل بالای سر، من در پی دیدار فرزندم
گهی بگشوده ام گه بسته ام چشم ترِ خود را
به یاد شعله های ناله ی إبن الرّضا «میثم»
سِزَد آتش زنی هم نخل، هم برگ و برِ خود را
حاج غلامرضا سازگار (میثم)
امام محمد تقی (علیه السلام):
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی
پس بنگر که چگونه هستی!
از پست های قبل: ویژه شهادت امام جواد*ع*
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:0 عصر روز دوشنبه 91 مهر 24
دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است
*السـلام علیکـ یا صاحب الزمان(عج)*
![گل نرگس](http://golenargesbia313.persiangig.com/image/kazem/YA__JAN_by_ostadreza.jpg)
اگر چه بی کس و تنها اگر چه غم زده ایم همیشه از تو فقط با دروغ دم زده ایم
تو گرم آمدنی ، بی خبر که ما بی تو قرار جمعه ی این هفته را بهم زده ایم
میان سیرت و صورت چقدر فاصله است فریب ما نخور آقا ، انار سم زده ایم
برای دین خدا نیست ، درد ما نان است اگر به سینه وسر زیر این علم زده ایم
گناه ماست که این راه بر شما بسته ست چه غربتی ست برای شما رقم زده ایم
چو شمر و حرمله با هر گناه کردنمان چه زخم ها به دل اهل این حرم زده ایم
خدا کند که شبیه نصوح توبه کنیم اگر خلاف شما حرف یا قلم زده ایم
اللهم عجل فی فرج حبیبنا اباصالح المهدی*عج *
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:20 عصر روز جمعه 91 مهر 14
میلاد على بن موسى الرضا*ع*، مأواى دلشکستگان و تکیه گاه درماندگان، بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد!
به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد
به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده
که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد
هر کی دلش اسیره سلطان عالمینه
کوی امام هشتم شیش گوشه ی حسینه
گل رنگ و بوی خود را زان بی قرینه دارد
شهر رضا صفای شهر مدینه دارد
حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
میلادامام رئوف،علی بن موسی الرضا*ع* مبارک.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 8:18 عصر روز پنج شنبه 91 مهر 6
خدایا برای دوستانم ایمان غواص های والفجر 8
شجاعت خط شکنان کربلای 5
استقامت جانبازان شیمیایی
ثواب اشک جاماندگان از شهدا
سلوک شهیدان باکری و همت
وعزت شهدای گمنام را از درگاهت خواستارم.امین...
فرارسیدن هفته دفاع مقــــــــدس گرامے باد.
آن سو جلو رفتند در شب های بی برگشت
این سو عقب رفتند کم کم روسری ها هم...
عبدالرحیم سعیدی راد
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 3:32 عصر روز جمعه 91 شهریور 31
صحن تو غرق بوی گل یاس می شود این جا حضور فاطمه احساس می شود
ولادت حضرت فاطمه معصومه*س* و روز دختر مبــــــــــارک.
سلام دوستان
یکی دو روز پیش قسمت شد رفتیم نمایش تماشاگه رازو دیدیم جاتون خالی خیلی صفا کردیم از هبوط حضرت آدم*ع* شروع کرده بودن بعد پیامبران اولوالعزم و شهادت حضرت زهرا*س* و علی*ع*وماجرای عاشورا تا انقلاب اسلامی و جبهه و ظهور آقامون.
با وجود بلیت گرون بیست هزارتومنی ای که داشت همه میگفتن نوش جونتون چون خیلی بیشتر از اینا ارزش داشت.
حتما تونستین برین ببینین.اینم آدرسش:
تبریز، اتوبان شهید کسایی، آخر زعفرانیه، روبه روی پارک صائب تبریزی، نرسیده به جایگاه سی ان جی، اردوگاه زنده یاد علی اکبر سبزی
تا هفتم مهر ماه
شروع: ساعت 20
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:21 صبح روز سه شنبه 91 شهریور 28
آن فرقه ای که تیشه به نخل فدک زدند بر زخم های حضرت صادق نمک زدند
او را ز خانه نیمه شب برد خصم دون از کوچه ای که مادر او را کتک زدند
![امام جعفرصادق](http://img.tebyan.net/big/1387/08/12723315919424162441293018924319222517567107.jpg)
«هنگامی که سوار بر اسبی به من نزدیک شد و چشمم به جمالش افتاد، چنان جذبه ای از عظمت آن بزرگوار به من دست داد که نیروی سخن گفتن را از دست دادم. او می گوید:من جواب آن دو سوال را پیدا نکرده بودم اما چیزهایی بهم بافته بودم تا بگویم همین که معنویت ایشان را دیدم همه از ذهنم فرار کرد .زمانی منتظر گفتار و پرسش من بود. این انتظار باوقار باعث فزونی تحیر و بیخودی من شد. عاقبت هم هیچ نپرسیدند که پس جواب آن دو سوال چه شد. مرا به حال خود گذاشت و مرکب خود را به سوی کوچههای حیره راند. و من ساعت ها همان جا نشستم و به جایی که او رفته بود نگاه کردم و اشک ریختم».ادامه در:
ماجرای جالب هدایت شدن هشام بن حکم توسط امام جعفرصادق*ع*
شهادت شیخ الائمه رئیس مذهب جعفری تسلیت باد.
التماس دعا
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:39 عصر روز سه شنبه 91 شهریور 21