الـــــــــــهی
چه خردی دارم که دنیا و موجوداتش از یاد تو غافلم می کنند در حالی که می دانم هر ذره ای از عالم هستی لحظه ای را نمی گذراند مگر این که آن را به ذکر تو سپری کرده باشد.
چقدر جـــــــــــاهلم که لذت فانی و قلیل را به باقی و کثیر رجحان می دهم.
مگر نه آن که هر رحیمی رحمتش را از تو داراست و هر جلیلی در مقابل جلال تو ذره ای ناچیز است پس چرا رحمت از دیگران می جویم و عظمت را در وجود تو به تماشا نمی نشینم ؛ تو آن یگانه معبودی که چون نخوانمت فراموشم نمی کنی و چون خود را از تو دور کنم به سویم قدم برداشته فاصله را پرمی سازی همان که بر مشکلات یاری ام می کند و چون شکر آن نگویم یاری اش از من دریغ نمی دارد کیست که بر من از تو مهربان تر باشد تا خشنودی او را بر رضای تو بگزینم و خواسته اش را بر فرمانت مقدم شمارم .
خـــــــــــدایا
ای که هر بار دانسته از فرمانت سرباز زده ام از در رحمت بر من وارد شده و شرمسارم کرده ای بگو آخر به کدامین کرده ام چشم عنایت از من بر نمیداری؟ به حق بندگی ات که ادایش نکردم؟ مگر چه دارم و چه هستم که تو را درخور؟
وفتی به این می اندیشم که هر آن چه در آسمان و زمین است به صبح و شام بی هیچ وقفه ای تو را تسبیح می گویند به ناسپاسی خود پی می برم که مرا بر همه ی آن ها برتری داده ای اما از همه کمتر شاکرم.
چگونه است که ذره ذره ی وجودم را از تو دارم اما می توانم آن را به کاری گیرم که برخلاف خواسته ی توست * انی ظلمت نفسی * من همانم که به نفس خود ظلم می کنم وای برمن که چون به خود می نگرم خویشتن را مصداق این کلام شریفت می یابم آن جا که فرموده ای *انه کان ظلوما جهولا*
الـــــــــــهی
از پیروی نفس خود و ابلیسی که قسم خورده گمراهم می کند به تو پناه می برم ؛
یاریم کن که نفس را خوار و شیطان رجیم را مایوس گردانم.
بر دلم آرامشی بخش که از رضا به قضا و قدرت حاصل شود و بر جسمم آسایشی که از تو دور و مقهورم نکند.
الـــــــــــهی
از تو بندگی تو را می خواهم آن جا که گر برسیم* افوض امری الی الله* دیگر هیچ از تو نمی خواهیم جز آن چه که خود برایمان می خواهی که تو بر ما از ما دلسوزتری و بر صلاح کارمان از هر کس آگاه تر خواه صلاح در رحمتت باشد یا به حکمتت.
پی نوشت: این مناجاتو چند سال پیش نوشته بودم که تو ماهنامه مهد قرآن هم چاپ شد امروز هوس مناجات کرده بودم و رفتم سراغ یادداشت های گذشته که اینو پیداکردم.کاش آن روزها بود یاهنوز آن حال و هوا را داشتم.
خدایا به برکت این ماه مبارک این درگیری ذهنی و روحی ام را حل کن و به حس آنروزها برم گردان.