کسانی که نمی توانند وارد ملکوت آسمانها شوند!
امام علی(علیه السلام)، پرخوری را مایه سنگدلی و تباهی جسم معرفی میکند و در خبر است: «لا یَدْخُلُ مَلَکُوتَ السَّمَاواتِ والأرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ»؛ آن که شکم را پر کند، نمیتواند وارد ملکوت آسمانها و زمین شود.
همچنین فرمودند: «اِذَا مُلِیَ الْبَطْنُ عَنِ الْمُبَاحِ عَمِیَ الْقَلْبُ عَنِ الصَّلاحِ»، نماز، سنگ زدن به شیطان است و نمازگزاری که در تغذیه اسراف میکند، از برادران شیطان است، نه سنگانداز به آن، خداوند تعالی فرمود: «ولا تبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین»، اسراف مکنید که اسرافکنندگان برادر شیطانند.
نمازی که فاسد است!
سعدی میگوید:
نه چندان بخور که از دهانت برآید نه چندان که از ضعف جانب برآید
امام باقر(ع) فرمود: «لا تَقُم اِلَی الصَّلوةِ مُتِکاسِلاً وَ لا مُتِناعِسا وَ لا مُتِثاقِلاً فَانِّها مِن خِلل النِّفاقِ»، با حال کسالت و تنبلی و چرت و سنگینی معده نماز مکن که چنین نمازی (فاسد است و فساد آن) از نوع تباهیهای نفاق است، (زیرا چنین کسی آمادگی جسمی و روحی را برای حضور در محضر حضرت رب ندارد و با این حال، منافقانه وانمود میسازد که برای نماز آمادگی دارد).
و در منابع اهل سنت آوردهاند که رسول خدا(ص) فرمودند: «خَفّفُوا بُطُونَکُمْ وَ ظُهُورَکُمْ لِقِیَامِ الصَّلوةِ»، برای ایستادن به نماز، شکمها و پشتهای خود را سبک کنید و از پرخوری بپرهیزید، این توصیهها برای این است که زنگار قساوت، بر قلوب ننشیند.
امام علی(ع) فرمودند: «اِیّاکُمْ وَالبِطْنَةِ فَاِنَّها مِقْساةٌ لِلقَلْبِ ... مُفْسِدَةٌ لِلجَسَدِ»، از پرخوری بپرهیزید که مایه سنگدلی و تباهی جسم است، در روایت دیگری است که «مَنْ تَعَوَّدَ کَثْرَةَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ قَسَا قَلْبُهُ»، آن که پرنوشی و پرخوری پیشه کند، سخت دل شود.
آن که شکمباره و معتاد به پرخوری است، پندارد که او را برای شکم آفریدهاند و از حکمت آفرینش خود که عبارت است از پرستش پروردگار و پویش به سمت کمال، بیخبر است، سنگینی معده و پرخوری، حجاب دل و خرد، خاموشکننده نور معرفت، مانع شونده از دخول در ملکوت و ایجادکننده حالتی است که در نهایت، موجب قطع کامل ارتباط با خدا و مرگ دل میشود.
در خبر است که «لا یَدْخُلُ مَلَکُوتَ السَّمَاواتِ والأرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ»، آن که شکم را پر کند، نمیتواند وارد ملکوت آسمانها و زمین شود و فرمودهاند: «لا تُشْبِعُوا، فَیُطْفأ نُورُ الْمَعْرِفَهِ مِنْ قُلُوبِکُمْ»، پرنخورید، که روشنایی شناخت، در دلهایتان خاموش میشود.
هنگامی که آدمی حمال میشود!
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: «اَجِیعُوا اَکْبَادَکُمْ... وَ جَالِسُوا النَّاسَ قَلیِلاً وَمَعَ اللهِ کَثیِراً لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ الْحَقَّ بِقُلُوبِکُمْ»، شکمهایتان را گرسنه بدارید...، با مردم کم معاشرت کنید و با خدا بسیار باشید، باشد که خدای را به چشم قلب خویش ببینید.
در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید که روزی چه مایه طعام باید خوردن، گفت: صد درم سنگ کفایت است، گفت: این قدر چه قوت دهد؟! گفت: این قدر تو را بر پای همی دارد و هر چه برین زیادت کنی، تو حمال آنی.
خوردن برای زیستن و ذکر کردن است تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:51 صبح روز سه شنبه 91 آذر 28
گاهی که زندگی عادّی خود را می گذرانیم، یادمان می رود که یک روزی همه ما می رویم...
و البته گاهی افرادی را که خیلی دوستشان داریم ما را ترک می کنند...مثل امروز که عزیزی از میانمان رفت بی آن که به فکر رفتنش باشیم.
بله دنیا، جایِ ابدی ما نیست... آمده ایم آزمایش شویم با سختی... با آسانی... همه ما این درس ها را از حفظ هستیم... امّا گاهی درس ها را فراموش می کنیم و می گذاریم برایِ شبِ امتحان...
قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش می کنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگان.156 بقره
ربنــــــــا و لاتحملنا ما لا طاقه لـــــنا به
خدایــــــــــــا، بعضی ها هستند که ظرفیت و تاب دوریشان را ندارم، به مرگ آن ها امتحانم مکن.
عزیز از دست رفته ما را بیامرز و در جوار رحمت خود پناهش ده.
یاغـــــــفورُ یاکریـــــم
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز همدیگر نمانیم
کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هوالله چرا در عشق یکدیگر نخوانیم
غرضها تیره دارد دوستی را غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد مرگ خواهی آشتی کرد همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن رخم را بوسه ده اکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا به هستی متهم ما زین زبانیم
دیوان شمس تبریزی
اللهم احفظ قائدناالخامنه ای
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:22 عصر روز پنج شنبه 91 آذر 16
سخنرانی آیت ا...سید رحیم توکل درهمایش بصیرت و اخلاق امروز خیلی زیبا بود، متاسفانه کم به علت گرمی مکان؛ اما مفید.یه نکته هایی از اونو برداشتم که تو این پست برا دوستایی که نتونستن برن و ندیدن میذارم:
اولین ایست بازرسی ای که بعد از مرگ قراراست از آن رد شویم طبق روایات امانـــت و رحـــم است و دومی نماز و سومی حق الناس ،بحث ایشون در مورد امانت الهی بود. این که اصلا امانت چیست و امانتدار کیست و برعهده که گذاشته شده است.
انسان فقیر محض است هر آن چه ما داریم از حیات گرفته تا آن چه که در دست داریم عنایت خداوند است به ما پس اموال و دارایی ما چون مال ما نیست و مالک آن خداوند است پس در دست ما به امانت گذاشته شده و همه ی ما در این امانات الهی یا امین هستیم نسبت به آن ها و یا خائن.
خداوند در کنار اماناتی که به ما داده قید و شرطی را برای ما گذاشته که اگر در استفاده از آن امانات به آن ها عمل کنیم امین هستیم و گرنه خائن.
مثلا او به ما چشم داده که کجا را ببینیم اگر تنها آن را ببینیم که او اجازه داده در امانت چشم امین بوده ایم. برخورد ما با افراد امین و خائن یکسان نیست برخورد خداوند هم یکسان نخواهد بود.
القلب حرم ا... . جان و روح ما ، دل ما حریم الهی است. فلا تسکن حرم ا... غیرا... .اگر در دل خدا و آن چه خداوند فرموده را جای دهیم امین بوده ایم جمع خدا و غیر او هم امکان ندارد چراکه جمع نور و ظلمت امکان پذیر نیست ممکن نیست جایی هم ظلمت باشد و هم نور.دل تنها یک صاحب می خواهد اگرخدا در این دل وارد شد ؛می شود عرش الهی القلب المؤمن عرش الرحمن .
نگفته قلب انسان یا قلب مسلمان حریم الهی است گفته قلب مومن.حال ببینیم اثر این عرش الهی شدن چیست؟ اینکه اگر دستی به سوی خداوند بلند کندخالی بر نمی گردد و خواسته اش اجابت می شود.(اشاره به خاطره جوان زیر بیست سالی در جبهه که بخاطر محدود شدن دید دشمن در عملیاتی از خداوند درخواست ابر می کند و اجابت می شود. این جوان با خدا در این چند سال به سن بلوغ رسیدنش چه کرده که خداوند چنین خواسته اش را می پذیرد؟)
جواب این است خدا می گوید آن چه من به او گفتم گفت چشم پس آن چه او به من بگوید می گویم چشم. یادمان باشد گناه به کسی رحم نمی کند گناه مثل دندان درد نیست که تااندکی به دندانمان آسیب زد درد کند و متوجه خرابی اش شویم.
ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَآئُواْ السُّوأَى أَن کَذَّبُواْ بَِایَاتِ اللَّهِ وَ کَانُواْ بِهَا یَسْتَهْزِءُونَ روم 10
(سپس عاقبت کسانى که کارهاى بد مرتکب شدند، این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و همواره آن را به مسخره مى گرفتند.
پیامها:
1- تکذیب کنندگان و مسخره کنندگان، هیچ بهره اى از کارشان جز عذاب سوء ندارند. «ثمّ کان عاقبة الّذین اساؤُ السُّوآى - کذّبوا - یستهزؤُن»
2- سقوط انسان، مراحلى دارد: ابتدا گناه، «اساؤُ السُّوآى» سپس تکذیب، «کذّبوا» و آنگاه استهزا. «یستهزؤون»)
در امنیتی که با خون جوانانمان بدست آمده آیا انصاف است گناه کنیم؛ بی حجاب باشیم؛ چه سری در این چادر سیاه نهفته که دشمن از آن وحشت دارد.
إنا عرضنا الأمانة على السماوات والأرض والجبال فأبین أن یحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان إنه کان ظلوما جهولا .احزاب 72
ما امانت (ولایت الهى تکلیف تعهد) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم ولى آنها از حمل آن خوددارى کردند و از آن هراس داشتند اما انسان این بار را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود (قدر این مقام عظیم را نشاخت و به خود ستم کرد).
این چه امانتے بود که انسان آن را پذیرفت و آسمانها از پذیرفتنش سرباز زدند؟ امیرالمومنین علے علیه السلام موقع نماز مثل مار گزیده به خود می پیچید علتش را پرسیدند فرمود: زمان ادای امانت الهی فرارسیده است.قرآن، رهبر و انقلاب، شهدا همه ی این ها امانت الهی اند. همسر امانت الهی است در دست تو و خداوند ایمان زن و فرزند را بدست شوهر داده که باید از ان مراقبت کنند.
ایشون در انتهای سخنانشون آذرشهر رو دارالمومنین آذربایجان خواندند و گفتند که حتما در چنین شهری نباید سفره کفر(ماهواره) بر خانه ها پهن باشد.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:0 عصر روز پنج شنبه 91 تیر 22
بدان که: از برای مرض غیبت کردن دو نوع معالجه است: یکی بر سبیل اجمال. ودیگری تفصیل.
اما معالجه آن بر سبیل اجمال آن است که:
دیده بصیرت بگشایی و ساعتی درآیات قرآنیه و احادیث متکثره - که در باب مذمت این صفت خبیثه وارد شده - تفکر نمایی. و از غضب حق - سبحانه و تعالی - و عذاب روز جزا یاد آوری. و بعد از آن، مفاسد دنیویه آن را به نظر در آوری، زیرا گاه است که: غیبت آن کسی را که می کنی به اوبرسد و این منشا بغض و عداوت او گردد و در مقام اهانت یا غیبت یا اذیت تو برآید. وبسا باشد که: امر به جائی منجر شود که چاره آن نتوان کرد.
پس از اینها تامل کنی که اگرکسی غیبت ترا در نزد غیر بکند چگونه آزرده و خشمناک خواهی شد. و مقتضای شرف ذات و نجابت طبع آن است که: راضی نباشی در حق غیر، آنچه از برای خودنپسندی. و بعد از همه اینها متوجه زبان خود باشی و مراقب احوال آن شوی که آن را به غیبت نگشائی. و هر سخنی که خواهی بگوئی ابتدا در آن تامل کنی اگر آن را متضمن غیبتی یافتی خود را از آن نگاهداری تا عادت کنی.
معالجه تفصیلی مرض غیبت
و اما معالجه تفصیلی آن، آن است که: باعث و سبب غیبت کردن خود را پیدا کنی و سعی در قطع آن نمائی. و بیان این مطلب، آن است که: از برای غیبت کردن، اسبابی چند است: ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:27 صبح روز دوشنبه 91 تیر 19
غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه: هر نوعی که نقصی ازغیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.
مروی است که: «زنی بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عائشه با دست خود اشاره کرد که: این کوتاه است. حضرت فرمود که: غیبت او را کردی» . (8)
و فرقی نیست در حرمت غیبت، میان کنایه و تصریح. بلکه بسا باشد که: کنایه بدترباشد. و غیبت به کنایه، مثل اینکه گوئی: الحمد لله که خدا ما را مبتلا نکرد به همنشینی ظلمه. یا به حب ریاست. یا سعی در تحصیل مال. یا بگویی: نعوذ بالله از بی شرمی. یا خداما را محافظت کند از بی شرمی. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:6 صبح روز دوشنبه 91 تیر 19
بدان که: حقیقت غیبت آن است که: چیزی نسبت بغیری که شیعه باشد ذکر کنی که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضی نباشد.
خواه آن نقص، در بدن او باشد مثل اینکه بگویی: فلانی کور، یا کر، یا گنگ، یانیم مرده، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد، یا احول، یا «قطور» (1)و امثال اینها است.
یا در نسب او باشد مثل اینکه بگویی: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یانانجیب و نحو اینها است.
یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل اینکه بگویی: بد خلق، یا بخیل، یا متکبر، یاجبان، یا ریا کار، یا دروغ گو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بی وقت به خانه مردم می رود، و نحو اینها است.
یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب. چنانکه بگوئی:
جامه فلان کس چرکین است. یا خانه او چون خانه یهودان است. یا عمامه او مثل گنبدی است، یا بقدر گردوئی است. یا کلاه او دراز است. یا مرکب او «جلف» (2)است. و امثال اینها.
و همچنین در سایر اموری که منسوب به او باشد و به بدی یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید.
همچنان که حدیث نبوی به آن دلالت می کند، فرمود: «آیا می دانید که غیبت چه چیزاست؟ عرض کردند: خدا و رسول او داناتر است. فرمود: آن است که: یاد کنی برادرخود را به چیزی که او را ناخوش آید. شخصی عرض کرد که: اگر آن صفت با او باشد بازبد است؟ فرمود: اگر باشد غیبت است و الا بهتان است» . (3) ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:9 صبح روز یکشنبه 91 تیر 18
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:16 عصر روز دوشنبه 91 تیر 12
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:18 صبح روز دوشنبه 91 خرداد 8
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد.
مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. ادامه مطلب...
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:37 عصر روز دوشنبه 90 بهمن 17
کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد.
همسایه ها به او گفتند: چه بد اقبالی!
او پاسخ داد: ممکن است.
روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت. همسایه ها گفتند: چه خوش شانسی!
او گفت: ممکن است.
پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست.
همسایه ها گفتند: چه اتفاق ناگواری.
او پاسخ داد: ممکن است.
فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند.
همسایه ها گفتند: چه خوش شانسی !
او گفت: ممکن است.
و این داستان ادامه دارد، همانطور که زندگی ادامه دارد...
لکیلا تاسواعلی مافاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم؛ تا به آن چه از دست می دهد مایوس نشود وبه آنچه خدا می دهد سرمست و فرحناک نگردد.
حدید23
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:51 صبح روز پنج شنبه 90 آذر 24