صفحه اصلی مطالب مربوط به حجاب زندگینامه ،وصیتنامه ،خاطرات ،دانلود نوا و نما پیرامون شهید کاظمی داستان کوتاه و مطالب پیرامون زندگی و تصمیم گیری بهتر اخبار سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی سیاسی دانستنیهای مربوط به اهل بیت  و غیره دانلود نوا کلیپ برنامه و غیره شعر فرهنگ، سینما پیامک برای مناسبت ها،امام زمان دانستنی های چهارده معصوم سخنرانی ها مطالب و دستورالعمهای عرفانی،اخلاقی وتهذیب نفس; سخنرانی ها مطالب و دستورالعمهای اخلاقی مانند غیبت وغیره; مطالب،کلیپ،نواها،عکس ،پیامک ،شعر ودعاهای مربوط به حضرت ولیعصر مطالب،کلیپ،نواها،عکس و... مربوط به شهدا و دفاع مقدس  خاطرات،بیانات،کلیپ،نواها،عکس و... مقام معظم رهبری  دام ظلله العالی ومطالب مربوط به بحث ولایت  دانلود نرم افزارهای موبایل مذهبی،کلیپ و نوا مطالب پیرامون شهرستان آذرشهر  دل نوشته،درد دلهای خودم  مطالب قرآنی، دانلود اذان و تلاوت قرآن   دانلود تلاوت و نغمات قرآنی

برای دیدن بهتر وبلاگ از مرورگر فایر فاکس و کروم استفاده کنید......... تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد / دلبر ما دل ما برد و به ما رخ ننمود*******اللـــهم عجل لولـــیکـــ الفرج******* نــدبه خوانیم تـــو را هر سحر آدینه / تو کدام آیــنه ای؟ صلّ علی آیـیـنه ......برگزاری دعـــــای ندبه در شهرستان آذرشهر هرهفته در مسجد سفید محله6:30 .





درباره نویسنده
امام زمان - گل نرگس
م.ر. بسیجی
ای رونق گلزار کجایی گل نرگس/ مردیم ز آزار کجایی گل نرگس/ از بس که به زنگار نشستیم ندیدیم/ ای آینه رخسار کجایی گل نرگس/ دیدم به سر شاخه گل بلبل سرمست/ می خواند به گلزار کجایی گل نرگس/ ............................................................ دیدند دشمنان که در این خطه لاف نیست/ شمشیر دوستان علی در غلاف نیست/ در این قبیله نخل تناور همیشه هست/ مقداد هست، مالک اشتر همیشه هست/ اینجا که کوفه نیست خوارج علم شوند/ سلمان نمرده است اباذر همیشه هست/ صف بسته‌اند این همه سردارها به شوق/ یعنی برای پیش‌کشت سر همیشه هست/ روشن‌ترین روایت عمار می‌شویم/ در عشق رهبری همه تمار می‌شویم.
تعداد پست ها: 514
تماس با نویسنده

موسیقی وبلاگ


عناوین یادداشت ها


آمار بازدید
بازدید کل :763579
بازدید دیروز :84
بازدید امروز : 46

موضوعات وبلاگ

شعر[94] . امام زمان[90] . تصویر[61] . مناسبت ها[51] . گل نرگس[50] . دل نوشته[47] . عرفان[41] . دانلودکده[39] . شهدا[36] . سیاسی[34] . خبری[31] . پیامک[30] . حضرت آقا[28] . حضرت زهرا*س*[28] . امام علی النقی*ع*[28] . قرآن[26] . حجاب[25] . محرم[24] . معصومین[19] . بیشتر بدانیم[19] . فرهنگی[16] . imam naghi[14] . انتخابات[13] . شهید کاظمی[13] . حدیث[11] . اخلاق[10] . موبایل[9] . رجب[7] . اشعار فرامرز عرب عامری[7] . حضرت امام[7] . از آذرشهر[6] . عاشقانه ها[6] . امام علی*ع*[5] . بسیج[4] . طنز[4] . نکات مدیریتی[4] . نقدشبکه های ماهواره ای[3] . قالب های مذهبی وبلاگ[3] . داستان کوتاه[3] . پاسخ به شبهات محرم[3] . امام رضا*ع*[3] . پاورپوینت[2] . پیامک[2] . امر به معروف و نهی از منکر[2] . مناجات[2] . ســـردار غلام عسگر کریمـــــیان . نتایج جشنواره . نقدشبکه های ماهواره ای . نماز . اذان . امام محمدباقر*ع* . امام کاظم*ع* . دانلودکده . ترتیل کل قرآن کریم . تلاوت . جملات زیبا .

عضویت در خبرنامه
 

لینکهای روزانه

لینک دوستان
قطره و دریا
دل نوشته ها
همنشین
موعود هادی
پوکه.با شهدا باشیم
من حلقه ام وراه به میخانه ندارم
هر شب تنهایی
سجاده ای پر از یاس
قنوت جویبار
چلچراغ شهادت
أنٌ الارض یرثها عبادی الصالحون
منتظر قائم(عج)
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
عیسی طلبه مشهدی
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
منادی معرفت
طریق یار
عطر یاس
جرعه ای از شراب عشق
بچه های خدا
حرم الشهدا
بشری
راه فضیلت
سلام بچه ها
آشیانه سردارغم ها وسالار آشیانه قلبها
صراط
از جانبازی تا شهادت
قافله شهدا
بر و بچه های ارزشی
مذهب عشق
تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
زندگی کاروانی
نوجوونی از خودتون
تریبون
بسیجیان عملیاتی
سیدالشهداء
عصر ظهور
زنده یاد * آه از بهار بی یار*
بشارت هودر
باریک بین
حاج آقا مسئلةٌ
عمارگراف
داستان سرا
12.کجایند مردان بی ادعا...
یک وبلاگ مذهبی نظامی
9.انتظار
3.طنین نبض باران
13.یااباصالح المهدی ادرکنی
25.گوهری در صدف
27.همین نزدیکیست
به سوی ظهور
بسیجی مظهر صبر و بصیرت
معرفت مهدوی
بسیجیان گمنام
کجایید ای شهیدان خدایی
شمیم یاس
سرباز صفر جنگ نرم
دلتنگ مهدی*عج*
تا شهادت
بصیرت سایبری
اسکالپل
دارالشیعه
14. طلبه صفر
شاعرانه
1.حجاب
3.ماتم کده مجازی حسین(در حسرت کربلا)
آرامشم ده
13. یامهدی
2.جانم فدای غربتت امام نقی علیه السلام
حضرت مهدی(عج)
سازمان زنان انقلاب (منطقه6)
بهشتیان
بیا تا برویم...
رزمندگان سایبری
10.این سایبریون
یاسی ترین یاس
امین
بیایین آدم شیـــم

آرشیو وبلاگ
آبان 89
پاییز 89
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91



لوگوی وبلاگ



لوگوی دوستان














وبلاگ فارسی

   

 دل ما طاقت هجران نداردبرخی ائمه جماعات در رکوع آخر نمازشان این ذکر را میگویند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم». این دستورالعملی است که خود آقا امام عصر *عج الله* در دیدار باآیت الله مرعشی نجفی به ایشان فرمودند که در رکوع‌ های نماز به ویژه رکوع آخر تاکید کردند بخوانید.
ترجمه آن ذکر این است: بارالها درود بر محمد وآلش بفرست و بر عجز وناتوانی مارحم کن وبه حق محمد وآل او به داد ما برس.

ملاقات حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، قدس سره
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت، علیهم السلام، در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدارجمال مولایمان بقیة الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه، داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم، به این نیت که جمال آقا صاحب الامر، علیه السلام، را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.
تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و دزد‌ها، ناگهان صدای پایی را از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت:‌ای سید! سلام علیکم. ادامه مطلب...


نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 6:32 عصر روز یکشنبه 90 بهمن 9

مقام امام زمان*عج*امین درد آگاهم!تو را من چشم در راهم
دلیل عصمت راهم!تو را من چشم در راهم

شب است و بى چراغم من ، اسیر کوره راهم من
بتاب اى خضر بر راهم ، تو را من چشم در راهم

 شبم را نور باران کن، نگاهم را چراغان کن
 که بى مهر تو گمراهم ، تو را من چشم در راهم

 تو خورشید جهانتابى ، تو نور خالص و نابى
 تو را اى خوب،مى خواهم،تو را من چشم در راهم

 تو هستى رامش جانم،تو غایب، من پریشانم
 اسیر حسرت و آهم،تو را من چشم در راهم

 مگر از ما تو دلگیرى، نقاب از رخ نمى گیرى ؟
 ظهورت هست دلخواهم،تو را من چشم در راهم

 پراز بوى گناهم من، شهید اشک و آهم من
 اگر مغضوب درگاهم تو را من چشم در راهم

 برادر قصد من دارد، به راهم گرگ مى بارد
 چو یوسف مانده در چاهم تو را من چشم در راهم
 
دلم از بوى شب فرسود، بتاب اى قبله ی  موعود !
 تو هستى مهر و هم ماهم،تو را من چشم در راهم

 نشستم تا بیایى تو،کجایى تو؟کجایى تو ؟
 امین درد آگاهم!تو را من چشم در راهم
***رضا اسماعیلی***
پی نوشت:
مقام امام زمان*عج* و امام صادق*ع*:
در داخل وادی السلام (در قسمت شمالی حرم امام علی*ع*در شهر نجف واقع است و بزرگترین قبرستان خاورمیانه محسوب می شود.در روایات است که ارواح مومنین در این قبرستان گرد هم می آیند و هر مومنی که از دنیا برود ملکی روحش را به اینجا می آورد و هر کس که در این قبرستان دفن شود عذاب قبر از او برداشته می شود.) علاوه بر قبور انبیا و علما دو مقام وجود دارد که مقام امام زمان *عج* و مقام امام صادق*ع* می باشد، مشهور است که امام صادق*ع* در این محل به عبادت پرداخته اند و همچنین برخی از علما از جمله سید مهدی بحرالعلوم و سید ابوالحسن اصفهانی و... در این محل به زیارت حضرت مهدی*عج* نائل آمده اند.



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:27 عصر روز پنج شنبه 90 بهمن 6

امام زمان دوستت دارم به خاطر اینکه ...برقامت دلربای مهدی*عج* صلوات

همه تنهایند ولی فکر می کنن تو تنهائی( کسی که خدا را داره تنا نمی مونه)
همه فکر می کنند منتظرند ولی در واقع تو منتظر اونایی تا ازت کمک بخوان و بیائی.
همه فکر می کنند تو خورشید پشت ابری ولی تو خورشیدی هستی که همه بهت پشت کردند و سمت دیگه دنبالت می گردند.
همه در حق ولایتت خیانت می کنند ولی تو در حق ولایتشون رفاقت می کنی.

همه وقتی شکمشون سیره و دنیا به کامشونه یادت می کنند ولی تو هر وقت گرسنه و نیازمندیم یادمون می کنی.
همه تو تخیل و رویاشون باورت دارند ولی تو تو واقعیت و حقیقت باورمون داری. ( که بالاخره از خواب غفلت
بیدار می شیم)
همه وقتی گناه می کنند از ترس اومدنت دعا نمی کنند ولی تو وقتی گناهانمونو می بینی پیش خدا دعامون
می کنی.
همه با فکر این که حالا حالاها نمی آیی سفرت را دراز می کنند ولی تو با فکر این که هر وقت کمک بخواهید میام سفرت رو کوتاه می کنی.

همه وقتی تو را می خوان که بدونن با اومدنت یه چیزی گیرشون میاد ولی تو وقتی ما را می خواهی که بدونی با اومدنت یه چیزی گیر ما میاد.
همه اومدنت را یه افسانه می دونن ولی تو نیامدنت را افسانه می دونی.( وعده خدا که دروغ نمی شه)
همه می خوان بدونن وقتی میای چکار می خوای بکنی ولی تو می خوای بدونی وقتی میای چکار نباید بکنی.
همه می گن منتظریم، منتظر یه نفر که قراره بیاد ولی تو می گی منتظرم منتظر همه آدمهای دنیا که قراره بیان.

امام زمان دوستت دارم به خاطر اینکه همه اینها رو می دونی ولی بازم می خوای بیای.



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:50 عصر روز شنبه 90 بهمن 1

وقتی حال زیارت خواندن نداری، زیارت عاشورا میخوانی مرثیه می شنوی،حتی مقتل می خوانی و اشکت در نمی آید، زیارت ناحیه مقدسه را بخوان تا های های گریه کنی، بخوان تا بدانی دل یوسف زهرا*روحی و ارواح العالمین بفداه*چقدر خون است:

 فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه:السلام علی قتیل الادعیاء
سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، سلام بر آن لب هاى خشکیده، سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)، ....
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، سلام بر آن مظلومِ بى یاور، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک،...

سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بى یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند ، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند...

سلام برتو ، سلامِ آن کسى که به حُرمتِ تو آشناست، و در ولایت و دوستىِ تو مُخلص و بى ریا است ، و به سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و ازدشمنانت بیزار است، سلام کسیکه قلبش از مصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است، سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است، سلام کسیکه اگربا تو در کربلاء مى بود، باجانش(دربرابرِ) تیزىِ شمشیرها ازتو محافظت مى نمود،و نیمه جانش را به خاطر تو بدست مرگ مى سپرد، و در رکاب تو جهاد میکرد، و تو را برعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال و فرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود، اگر چه زمانه مرا به تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، ونبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم، وباکسانیکه باتو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،(درعوض)صبح وشام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم ، از روى حسرت وتأسّف وافسوس برمصیبت هائى که بر تو وارد شد،تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم...

پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تو را به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن برتو بستند، تاآنکه هیچ یاورى برایت نماند، ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا) و صبوربودى، از زنان و فرزندانت دفاع وحمایت می نمودى، تاآنکه تو را از اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح بر زمین سقوط کردى، درحالیکه اسب ها تو را با سُم هاى خویش کوبیدند ، وسرکشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى ، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،درحالیکه گیسوان برگونه ها پراکنده نمودند...
خدایا دستمان را بگیر تا آن دل خونین را با گناهانمان خونین تر نکنیم...التماس دعا



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:17 صبح روز یکشنبه 90 دی 25

کی شود بینم رخ ماه دل آرای ترا
امام زمان*عج*تا کشم بر دیدگان خاک کف پای ترا

سر به بالین با امید دیدن رویت نهم
تا مگر در خواب بینم روی زیبای ترا
گاهگاهی گر شوم بیدار اندر نیمه شب
از خدا پیوسته بنمایم تمنای ترا

زخم ها دارم به دل از داغ هجران رخت
کی شود شامل شوم لطف و تسلای ترا
از خدا خواهم فزون گرداند از لطف و کرم

بر دل مسکین من مهرو و تولای ترا

با دلی سوزان براهت منتظر بنشسته ام
تا خدا قسمت کند روزی تماشای ترا

هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم ،
گرمانده ام خموش ،
خدا داند ودلم....



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:45 صبح روز شنبه 90 دی 17

اللهم عجل لولیک الفرج

ساحل چشم من از شوق به دریا زده است     چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است
جمعه را سرمه کشیدیم ،مگر برگردی             با همان سیصد و فرسنگ نفر برگردی
زندگی نیست ،ممات است تو را کم دارد         دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد
 از دل تنگ من ،آیا خبری هم داری؟               آشنا،پشت سرت مختصری هم داری؟
منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست           آه ،کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست
 نکند منتظر مردن مایی ،آقا؟                       منتظرهات بمیرند،میایی آقا؟
بنظر میرسد این فاصله ها کم شدنیست        غیر ممکنتر از این خواسته ها هم شدنیست
دارد از جاده صدای جرسی می آید               مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست           یوسف گم شده، ای اهل حرم! آمدنی ست
                                      صابر خراسانی



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 3:4 عصر روز پنج شنبه 90 آذر 17


امام زمان
مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم
خدا کند همه ی عمر با شما باشم

مرا رها مکن از آستانه ات آقا
رضا مشو که ز درگاه تو جدا باشم

اگر که فیض دعای تو شاملم گردد
ز دام غفلت و بند گنه رها باشم


به انتظار فرج دست بر دعا شده ام
خدا نکرده مگر تحبس الدعا باشم؟

اگر نصیب کنی طول عمر با عزت
همیشه و همه جا خادم شما باشم

به یاد غربت ارباب دل پریشانم
خوشم که با تو گرفتار روضه ها باشم

دلم قرار ندارد بیا و کاری کن
که عاقبت سفری با تو کربلا باشم

 احسان محسنی فر

پی نوشت:
از پاسخ من معلمان آشفتند
از حنجرشان هر چه درآمد گفتند
اما به خدا هنوز هم معتقدم
از جاذبه تو سیب ها می افتند
پی نوشت بی ربط:
باسلام خدمت دوستان عزیز از غیبت یه هفته ایم عذر میخوام یه دوره حجاب و عفاف رفته بودم و خدارو شکر دست پر اومدم سعی می کنم چکیده مطالب اساتیدو البته بیشتر به نقل مضمون تو پست ها بذارم و ایشالله از همین فردا شروع میکنم.
ایام محرم رو هم به همتون تسلیت میگم .
دعاگویم باشید.
دعاگویتان هستم.
یاعلی



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:17 عصر روز جمعه 90 آذر 4

پیامبر ص فرموده اند:"ان حلقه باب الجنة من یاقوته حمراء علی صفائح الذهب فاذا دقت الحلقة علی الصفحة ، ظنت و قالت : یاعلی"یاعلی
وقتی بهشتیان وارد بهشت می شوند و به اصطلاح دق الباب می کنند ، زیرا در زدن خود نوعی رعایت ادب برای مهمان است ، کسی که به جایی وارد می شود اگر چه در بسته نباشد، بهتر است در بزند.
در بهشت باز است، ولی مؤمنان اهل بهشت که وارد می شوند در می زنند. وقتی بهشتی کوبه در را می کوبد، این صدا شنیده می شود:یاعلی یاعلی! طنین کوبه" یاعلی" است.
مرحوم علامه طباطبایی در شرح این حدیث و اینکه چرا صدای کوبه در بهشت یاعلی است ، می فرمودند:
مهمان وقتی به خانه ای وارد می شود ، صاحب خانه را صدا می زند. اگر صاحب خانه نام معینی داشته باشد ، مهمان همان نام معین را می برد. صاحب بهشت و مهماندار بهشت علی بن ابیطالب سلام الله علیه است . از این رو صدای در کوبه بهشت هم یاعلی است چون هر کس به بهشت می رود در سایه هدایت و رهبری این خاندان است . اگر این انوار طیبه نبودند کسی راه بهشت را طی نمی کرد ما به خوبی می توانیم حس کنیم که الان در بهشت هستیم یا نه!

شمیم ولایت ؛ آیت الله جوادی آملی ص226



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 9:56 عصر روز جمعه 90 آبان 27

روزی یکی از اعراب بادیه نشین خدمت پیامبر ص شرفیاب شد و از قیامت و صحنه محشر سؤال کرد.حضرت فرمود: برای قیامت چه حاضر کرده ای؟ عرض کرد : هیچ! ولی خدا و رسولش را دوست دارم.فقال له رسول الله :" المرء مع من احب" انسان با محبوب خویش همراه است، یعنی اگر محبت تو صادقانه است ، با محبوب خود محشور می شوی.
چگونه ممکن است که دوست آنان باشی و کار آن ها را انجام ندهی؟ اگر دوست آن ها هستی و صفت آن ها را نداری ، پس با آن ها نیستی. دوستی منهای اطاعت دوستی نیست بلکه تمنا است چون محبت مرحله عالیه اراده است. چگونه ممکن است که محبت باشد و انسان به میل خود عمل کند، نه به رضای محبوب.

علی ولی الله

در نیم روزی گرم شخصی به حضرت علی ع عرض کرد : مرا موعظه کن. حضرت فرمود : مجالس فراوانی را با هم بودیم و سخنرانی های زیادی را از ما شنیدی ، اکنون در این نیم روز گرم چه حاجت که موعظه ای از من بشنوی؟عرض کرد : دامن شما را رها نمی کنم مگر اینکه سخنی بگوئید.
حضرت فرمودند : "انت مع احببت" تو با محبوبت محشور می شوی؛ ببین به چه چیز دل بسته ای؟ مورد علاقه تو چیست؟چه می خواهی؟
انسان تا به چیزی معرفت نیابد، محبت پیدا نمی کند. ارزش انسان به مقدار محبت اوست و هر کس با محبوبش محشور می شود.

به رسمیت شناختن غیر از دوست داشتن است ؛ گاهی انسان از نظر برنامه های نظامی یا قانونی به کسی احترام بگذارد، اما دوست اشتن چیز دیگری است. انسان پیش عده زیادی درس می خواند اما گاهی یکی از اساتید را دوست دارد. دوتی غیر از تجلیل و تکریم است.آن سر سپردن و دل بستن چیز دیگری است.
دوست داشتن یکی از ارکان اصلی دین به نام ولایت است .یکی از واجبات تشهد گفتن "اللهم صل علی محمد و آل محمد" است. درود بر پیامبر و خاندان او در کنار شهادتین در متن عبادت قرار گرفته است.
پیامبر ص می فرمایند : کسی که بر من صلوات بفرستد و بر آل من نفرستد ، بوی بهشتی که از فاصله پانصد سال استشمام می شود، به مشام او نمی رسد.

شمیم ولایت ؛ ایت الله جوادی آملی؛ ص 216



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:39 عصر روز دوشنبه 90 آبان 23

چند داستان کوتاه از زندگی امام :

امام هر روز می آمد مسجد پیغمبر . اول به پیغمبر سلام می کرد و بعد می رفت خانه ی مادرش زهرا.
کفش هایش را در می آورد و نماز می خواند . عده ای تصمیم گرفتند خاک کفش هایش را بردارند برای تبرک.
 ظهر که آمد، سوار بود .
 چند روز صبر کردند . دیدند هر روز سواره می آید .
فهمیدند که راضی نیست.
منصرف شدند.
از فردا دوباره پیاده آمد.
×××
معتصم مرد خواننده ای را آورده بود تا امام را مسخره کند .امام نگاهی به ریش بلندش کرد و گفت :"از خدا بترس ریش دراز ."
دیگر تارهای عود نمی لرزید ، نهیب امام بود که تار و پود را می لرزاند.
-از خدا بترس!!!
هم مضراب از دستش افتاد،هم عود.تا زنده بود آن دست برایش دست نشد.
×××
 معتصم ظرف پر از انگور را داد به ام فضل(همسرامام).قرار بود او کار را یکسره کند. ام فضل از قصر بیرون آمد و به خانه رفت . ظرف را گذاشت جلوی امام.
تعارف کرد . امام نگاهی به همسرش انداخت.خوشه ای انگور برداشت وشروع به خوردن کرد.امام از درد به خودش می پیچید.انگور مسموم اثر خودش را گذاشت.
ام فضل ترسیده بود.ایستاده بود گوشه اتاق و او را نگاه میکرد.امام گفت:"سزای کارت را می بینی.به خدا قسم! به بلایی مبتلا می شوی که درمانی ندارد."از نفرین امام عصبانی شد.در را به رویش بست تا کسی نتواتد به او کمک  کند.
امام با لب تشنه شهید شد.
سه روز بوی عطر کوچه های بغداد را پر کرده بود.
مردم هر روز یک دسته پرنده ی سفید را می دیدند که بالای خانه ی امام پرواز می کنند وبال های خود را باز می کنند و روی بام سایه می اندازند .
 خانه ی امام که رفتند روی بام جسدش را پیدا کردند.

از غـربــت آن غریــب کــن یاد امشب
 مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
 در حجره ی در بسته ی بغداد امشب
برگرفته از کتاب « وسعت آفتاب » از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب

شهادت امام جواد

 روزی مأمون به قصد شکار از بغداد خارج شد ، اثنای راه به جمعی از کودکان رسید که در میان راه ایستاده بودند و حضرت جواد (علیه السلام ) نیز آنجا ایستاده بود چون کودکان کوکبه مأمون را مشاهده کردند پراکنده شدند جز آن حضرت که از جای خود حرکت نفرمودند و با نهایت تمکین و وقار در جای خود ثابت ماندند.

مأمون به نزدیک ایشان رسید و از مشاهده انوار امامت و جلالت و ملاحضه آثار قداست آنحضرت متعجب شده و پرسید که ای کودک چرا مانند کودکان دیگر از سر راه دور نشدی و از جای خود حرکت ننمودی؟ حضرت فرمودند : راه تنگ نبود که بر تو گشاده گردانم،جرم و خطایی نداشتم که از تو بگریزم و گمان ندارم که تو کسی را بی جرم در معرض عقوبت درآوری!از شنیدن این سخنان تعجب مأمون زیاد گردید پس پرسید که ای کودک چه نام داری؟فرمود نامم محمد است،گفت پسر کیستی؟فرمود پسر علی بن موسی الرضا(علیه السلام ) ،از علوم چه می‏دانى؟فرمود: اخبار آسمان‏ها را از من بپرس.

مأمون در این هنگام، در حالى که یک بازِ ابلق «سفید و سیاه» براى شکار در دست داشت از امام جدا شد و رفت. چون از امام دور شد، باز، به جنبش افتاد، مأمون به این سوى و آن سوى نگریست، شکارى ندید، ولى باز همچنان درصدد درآمدن از دست او بود، پس مأمون آن را رها ساخت. باز به طرف آسمان پرید تا آن که ساعتى از دیدگان پنهان شد و سپس در حالى که مارى شکار کرده بود بازگشت، مأمون آن مار را در جعبه مخصوص قرار داد، و رو به اطرافیانش گفت: امروز مرگ این کودک به دست من فرا رسیده است.
سپس بازگشت و ابن الرّضا (علیه السلام) را در میان کودکان دید، به او گفت: از اخبار آسمان‏ها چه می‏دانى؟

امام فرمود: پدرم از پدرانش از پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) و او از جبرئیل و جبرئیل از خداى جهانیان، مرا حدیث کرد که بین آسمان و فضا، دریائى است خروشان با امواج متلاطم، در آن دریا مارهایى هست که شکمشان سبز رنگ و پشتشان، خالدار است. پادشاهان با بازهاى ابلق آنها را شکار می ‏کنند و علما را بدان می ‏آزمایند.
مأمون گفت: «راست گفتى تو و پدرت و جدّت و خدایت راست گفتند.
منتهی الآمال
امام جوادپنج نکته اخلاقی از امام جواد علیه السلام:

«تَوَسَّدِ الصَّبْرَ؛صبر را بالش خود قرار بده.» این تشبیه از آن رو است که چون آرامش و قرار جسمی انسان، با تکیه بر بالش است، مؤمن در رسیدن به آرامش روحی نیز، نیازمند به تکیه گاهی چون صبر است.

«اعْتَنِقِ الْفَقْرَ؛ [ای مؤمن!] فقر را در آغوش بگیر.»
به بیان دیگر اگر فقر و تنگدستی، تحمّل شود؛ اولاً، عزّت مندی مؤمن را به همراه دارد و ثانیاً، مانع رشد اخلاقی و تکامل سالک نمی شود.

«ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ؛ شهوات را به دور انداز و رها کن.» یعنی محور و اساس فعالیت های مؤمن، خواسته های الهی است، نه امیال نفسانی.

«خَالِفِ الْهَوَى؛ با هوای نفس مخالفت کن.»
«اِعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَینِ اللَّهِ فَانْظُرْ کَیفَ تَکُونُ؛ بدان که در برابر دیده خدایی و متوجه باش که چگونه ای.»
 بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی ج 75، ص358.

این طرف دردو غم و آه و فغان/ آن طرف هم دخترانی کف زنان
کس نباشد بین حجره یاورم/ من جوانمرگم شبیه مادرم
دانلودکتاب موبایل دانستنیهای امام جوادعلیه السلام
شهادت آن امام بزرگوار را حضور امام عصرعج ،نائب برحق ایشان
و شیعیان آن حضرت تسلیت عرض میکنم.
التماس دعا

پی نوشت:


موعود روزهای پر از انتظار من



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:40 صبح روز چهارشنبه 90 آبان 4

<   <<   6   7   8   9   10      >