امشب شب رحلت پیامبر است ، شب رحلت حبیب الله، امشب را اهل آسمان ها هم حتما به سوگ تو نشسته اند. ای رسول نور در ظلمات جهل و تاریکی،من نیز همنوا با آنان برایت می گریم نیاز ی به مرثیه سرا ندارم اشک هایم خود به خود می ریزند چون کسی که عزیزش را از دست داده باشد.
به جای ما نیستید که بدانید فراقتان چقدر برایمان سخت است کاش در زمان شما می زیستم و درکتان می کردم دنیا برایم تنگ تر از قفس است وقتی شما را نداریم لعنت خداوند تا قیام قیامت برآنان که شما را از دستمان گرفتند. خدا می داند امشب را دخترت، نور چشمت ، فاطمه ات چگونه گذراند؛ چه صبر عظیمی داشت و چه دل پرتوانی ، اما می گویند آرام نشد تا زمانیکه نگفتی اولین کسی که به زودی به تو ملحق می شود هموست.او هم بزودی همچون تو می رود و علی می ماند یکه و تنها؛ دلم برای کدامتان بسوزد؟
ببین یا رسول الله که بخاطر که ها جانت را دادی ، بخاطر هدایت آنان که جز یک چیز از ایشان نخواستی و آن را هم چه شایسته اجابت نمودند؟! با یگانه دخترت چه کردند؟!
ای دو جهان زیر زمین از چه ای ؟ خاک نه ای خاک نشین از چه ای؟
از انس ابن مالک روایت است که چون از دفن پیامبر *ص*فارغ شدیم حضرت فاطمه *س* سوی من آمد و گفت: ای انس چگونه نفس شما همراهی کرد که خاک به صورت پیغمبر خدا بریزید؟ پس گریست و فرمود:
یاابتاه اجاب ربا دعاه یا ابتاه من ربه ما ادناه
مشتی از خاک آن قبر مطهر گرفت و بر دیدگان گذاشت و گفت:
سزاوار است کسی که تربت احمد را بوئید در طول روزگار عطری را نبوید
ناگواری های و مصائبی بر من اصابت نموده که اگر بر روز روشن وارد شده بود تاریک می گردید.25/11/88