ورد صوفی حا و سین و یا و نون
فاعلاتون ، فاعلاتون ، فاعلون
حای آن حامی به ذات کبریا
سین آن سرها ز پیکرها جدا
یای آن یکتا پرست و یذکرون
نون آن باشد قسم بر یسطرون
سینه از درد فراقت خسته است
دل به روی غیر تو او بسته است
هیچ دانی در دلم جا کرده اے
عرش حق شش گوشه بر پا کرده اے
عشق بازی باتو معنا می شود
نور حق باتو هویـــدا می شود
السلام ای شاه مظلوم و غریب
الســـــــلام ای آیه امن یجیب
السلام ای نور چشم مصطفی
السلام ای ای خامس آل عبا
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:59 صبح روز سه شنبه 91 آذر 7