قسمتی ازمتن مداحی سیدمهدے میرداماد در دعاے عرفه امروز قم که خیلی زیبا بود:
خزون دل من پر از عطر یاره چه پاییز سبزی، شبیه بهاره
به تصنیف باد و به آهنگ بارون نم اشک لیلی ،غم عشق مجنون
الا ای مسافر ،که مقصودمایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
به آه شقایق، به گلبرگ عاشق دم صبح شب بو ،به گلبرگ لاله
به پروانه هایی ،که آتش پرستند به آلاله هایی که در خون نشستند
به سنگ صبوری، که محراب داره به چشمی که هر شب ،برا تو می باره
به بغض کشنده، تو بارون غربت به سرخی سیب و به اسرار تربت
الا ای مسافر، که مقصود مایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
به درد غریبی، به سوز جدایی به اون کاروانی که شد کربلایی
به اشک یتیمی که ناقه سواره به اشک عمویی ،که چاره نداره
به اون غنچه ای که ،شکوفا نمیشه ببین زیر آفتاب ،لباش وا نمیشه
به اشک پدر که، عذاب پسر شد به خون پسر که، خضاب پدر شد
الا ای مسافر ،که مقصود مایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
به اون دختری که ،اگرچه اسیره سر دلبرش رو، میخواد پس بگیره
به اشک یتیم ِبه مقتل رسیده به آغوش بابا ،به راس بریده
به فرق شکسته ،به بازوی عباس
الا ای مسافر که مقصود مایی کجایی کجایی، کجایی کجایے
اللــــــــــــــهم عجل لولیــــــــــــک الفرج
منی که مایه ننگم به حد رسوایے چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیے
چو خویش یار تو دیدم چه نیک فهمیدم عزیز فاطمه مهدی چقدر تنهایے