فردا که بشود فقط چهل روز دیگر میماند تا محرم. دلم برایت تنگ است برای اشکهایی که با تو جاری میشد، برای دلی که با تو صفا می گرفت، چقدر با تو مانوس شده بودم با سلام هایت جان میگرفتم و با لعن هایت عقده ی دل خالی میکردم.تو صحنه عاشورا را مقابل چشمانم می آوردی و من همراه زینب س و رقیه ،همراه ام کلثوم اشک می ریختم.بااین حال و هوا وقتی قرآن هم میخواندم یاد آن شب عاشورا و زمزمه های یاران اباعبدالله علیه السلام می افتادم.
خدایا کی میشود این زیارت را بین الحرمین زمزمه کنیم. افسوس که امسال قرارمان یادم رفت، 72 شب مانده به محرم را (72 شب مانده کمر خم بشود/72 عاشق ز زمین کم بشود/72میدان بلا در راه است/72شب مانده محرم بشود)هر شب زیارت عاشورا خواندن و هدیه کردن به یکی از یاران امام حسین را فراموش کردم.
بار الــــها ! اجلــــــــــم را تو به تاخیـــــــــــــــر انداز
چند روزیـــــست دلم تنــــــگ مُحـــــرم شده است.
از دوستایی که فراموش نکردن، التماس دعا .
پی نوشت:
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:3 عصر روز یکشنبه 90 مهر 24