یک شبـ از دفتر عمرم صفحاتی خواندم
چون به نام تـــــو رسیدم لحظاتی ماندم
همه ی دفتر عـــمرم ورقی بیش نبود
همه دفتر من حسرتــ دیـــــدار تــو بود
دیده را فایده آنست که دلبــر بیند ...
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:29 عصر روز پنج شنبه 91 اردیبهشت 28