روزی امیر المومنین علی *ع* همراه حضرت فاطمه *س* به صحرا رفتند و در آنجا در حال تناول خرما بودند که امیر المومنین *ع* به شوخی فرمودند:
یا فاطمة ان النبی یحبنی اکثر منک.
پیغمبر خدا مرا از تو بیشتر دوست دارد.
و در پاسخ حضرت زهرا *س*عرض می کند: واعجبا یحبک اکثر منی؟ و انا ثمرة فواده و عضو من اعضائه ولیس له ولد غیری.
جای تعجب است تو را از من بیشتر دوست دارد؟ و حال آن که من میوه دلش و پارهای از اندامش هستم و به علاوه من یگانه دختر باقیمانده او هستم چطور ممکن است تو را از من بیشتر دوست بدارد.
علی علیه السلام فرمود: یا فاطمة ان لم تصدقنی فامضی بنا الی ابیک محمد (ص). ای فاطمه اگر گفتارم را باور نمیکنی بیا با هم برویم خدمت پدرت حضرت محمد (ص).
آری هر دو به خدمت رسول خدا (ص) شتافتند فاطمه علیه اسلام آغاز سخن کرده و گفت: یا رسول الله اینا احب الیک انا ام علی؟ ای رسول خدا من و علی کدامیک نزد تو محبوبتریم؟ (مرا بیشتر دوست داری یا علی را؟)
رسول خدا (ص) فرمود: انتِ احبّ و علی اعزّ منکِ. تو محبوبتری و علی از تو عزیزتر است.
امام علی علیه السلام: الم اقل لک. من به شما نگفتم که پیغمبر مرا از تو بیشتر دوست دارد؟
شروع مفاخره زیبای فاطمه زهرا علیه السلام با علی علیه السلام:
علی (ع): انی ولد ذات التقی. من آنم که در خانه پاک خداوند تعالی متولد شده ام.
فاطمه (س): و انا بنت خدیجة الکبری. من نیز دختر خدیجه کبرایم.
علی (ع): انا ابن الصفا. من پسر آن کسم که صفا را بنا نهاد.
فاطمه (س): انا بنت سدرة المنتهی. من دختر کسی هستم که او را در شب معراج به سدرة المنتهی بردند.
علی (ع): انا فخر اللوی. من افتخار پرچم اسلامم.
فاطمه (س): انا ابنة من دنی فتدلی و کان من ربه کقاب قوسین اوادنی. من دختر کسی هستم که در شب معراج به فاصله دو تیر کمان یا کمتر از آن به مقام قرب الهی رسید.
علی (ع): انا ولد المحصنات. من فرزند زنان پاک هستم.
فاطمه (س): انا بنت الصالحات. من نیز دختر زنان صالحات هستم.
علی (ع): انا خادمی جبرئیل. من کسی هستم که جبرئیل خدمتکار من بوده است.
فاطمه (ع): انا خاطبنی فی السماء راحیل و خدمتنی الملائکة جیلاً بعد جیلٍ. من کسی هستم که فرشته راحیل با من سخن گفته، و فرشتگان گروه گروه برایم خدمت کرده اند.
علی (ع): ولدت فی المحل البعید المرتقی. من در خانه کعبه متولد شده ام.
فاطمه (س): انا زوجت فیالرفیع الاعلی... من آنم که عقدم در آسمانها بسته شد.
علی (ع): انا حامل اللواء. من آنم که همیشه پرچم پر افتخار اسلام بدست من بوده است.
فاطمه (س): انا بنت من عرج به الی السماء. من دختر کسی هستم که به آسمانها عروج کرد.
علی (ع): انا صالح المومنین. من از تمام مومنان بهترم.
فاطمه (س): انا بنت خاتم الّنبیّین. من دختر خاتم پیغمبرانم.
علی (ع): انا الضارب علی التاویل. من بر تأویل قرآن جنگیدم (یعنی برای پیاده شدن حقایق قرآن مبارزه کردم)
فاطمه (س): انا جُنّة التاویل. من نیز سپر تاویل قرآنم (یعنی در حفاظت قرآن نقش دارم).
علی (ع): انا شجر من طور سینا. من درخت طور سینایم.
فاطمه(س): انا الشجرة التی تؤتی اکُلُها کل حین. من آن درختی هستم که میوه اش برای تو همواره حاضر است.
علی (ع): انا متکّلم الثعبان. من آنم که اژدها بر ولایت من سخن گفت.
فاطمه (س): انا ابنة النبی الکریم. من آنم که دختر پیامبر بزرگوار اسلامم.
علی (ع): انا النبأ العظیم. من خبر بزرگ قرآن هستم.
فاطمه (س): انا ابنة الصادق الامین. من دختر راستگوترین و امینترین خلق خدایم.
علی (ع): انا حبل الله المتین. من ریسمان محکم الهی هستم.
فاطمه (س): انا ابنة من خیر الخلق اجمعین. من دختر بهترین خلق خدایم.
علی (ع): انا لیث الحروب. من شیر میدانهای جنگم
فاطمه (س): انا بنت من یغفرالله به الذنوب. من دختر کسی هستم که خداوند تعالی به وسیله او گناهان گناهکاران را می آمرزد.
علی (ع): انا المصدق بالخاتم. من آن کسی هستم که انگشتر در نماز صدقه داد.
فاطمه (س): انا بنت سید العالم. من دختر بهترین آقای جهانم.
علی (ع): انا سید بنی هاشم. من نیز سید بنی هاشمم.
فاطمه (س): انا بنت محمد المصطفی. من دختر محمد مصطفی برگزیده خدا هستم.
علی (ع): انا سید الوصیین. من سیداوصیایم.
فاطمه (س): انا بنت النبی العربی. من دختر پیغمبر عربی هستم.
علی(ع): انا الشجاع المکّی. من قهرمان نامدار مکه ام.
فاطمه (س): انا بنت احمد النبی. من دختر پسندیده ترین پیغمبرانم.
علی (ع): انا البطل الاورع. من قهرمان با تقوایم
فاطمه (س): انا بنت الشفیع المشفع. من دختر شفاعت کننده روز جزایم که شفاعتش پذیرفته می شود.
علی (ع): انا قسیم الجنة والنار. من تقسیم کننده بهشت و دوزخم.
فاطمه (س): انا ابنة محمد المختار. من دختر محمد مختارم که برگزیده خداوند است.
علی (ع): انا قاتل الجانّ. من کشنده کفّار اجنّه ام.
فاطمه (س): انا ابنة رسول الله الملک الدیان. من دختر رسول خداوند پاداش دهنده ام.
علی (ع): انا خیرة الرحمن. من بهترین خلق خداوند رحمانم.
فاطمه (س): انا خیرة النسوان. من نیز بهترین زنان جهانم.
فاطمه (س): انا ابنة من ارسل رحمةللعالمین و بالمومنین رؤف رحیم. من دختر پیغمبر رحمةللعالمین هستم که به مومنین مهربان بود.
علی (ع): انا الذی جعل الله نفسی نفس محمد. من آن کسی هستم که خداوند در قرآنش جان مرا جان پیغمبرش دانسته فرموده (انفسنا و انفسکم)
فاطمه (س): انا الذی یقول فیکتاب العزیز ابناؤنا و ابناؤکم.
من آنم که خداوند بزرگ در قران کریم مرا به تنهایی همه فرزندان پدرم دانسته و فرموده: (وابناؤنا...)
علی (ع): انا من شیعتی من علمی یسطرون. من آنم که شیعیانم از دانشم بهره می برند.
فاطمه (س): انا بحر من علمی یغترفون. من نیز آن دریایم که از دانشم برخوردارند.
علی (ع): انا اشتق الله تعالی اسمی من اسمه فهو العالی و انا علی. من آن کسی هستم که اسمم را خدا از اسم خود مشتق نموده او عالی است و من علی هستم.
فاطمه (س): انا کذلک فهو الفاطر و انا فاطمه. من نیز اسمم از نام خدا گرفته شده است. او فاطر و من فاطمه ام.
علی (ع): انا حیوة العارفین. من مایه حیات معنوی عارفانم.
فاطمه (س): انا فلک نجاة الراغبین. من کشتی نجات عاشقان حقم.
علی (ع): انا الحوامیم. من حامیم های قرآنم.
فاطمه (ع): انا ابنةالطواسین. من نیز دختر (طاسین)های قرآنم.
علی (ع): انا کنز الغنی. من گنج بی نیازیم.
فاطمه (س): انا کلمةالحسنی. من کلمة الحسنی هستم (من اسم اعظم الهی هستم)
علی (ع): انا بیتاب الله علی آدم فی خطیئته. من آن کسی هستم که خدا به خاطر من توبه آدم را قبول کرد.
فاطمه (س): انا بی قبل الله توبته. من نیز همانم که خدا به سبب من توبه آدم را پذیرفت.
علی (ع): اناکسفینة نوح من رکبها نجی. من مانند کشتی نوحم که هرکس بر آن نشست نجات یافت.
فاطمه (س): انا اشارکه فی دعوته. من هم شریک در دعوت او هستم.
علی (ع): انا طوفانه. من طوفان دریای علمم
فاطمه (س): انا مسورته. من مرکز ثقل کشتی نجاتم (من تکیه گاه آن هستم)
علی (ع): انا النسیم الی حفظه. من آن نسیمی هستم که کشتی علم را میراند و نگاهبانیش می کند.
فاطمه (س): انا مسنی انهار الماء والخمر و العسل فیالجنان. من بستر نهرهای گوارای آب و شراب و عسل مصفای بهشت هستم.
علی (ع): انا علمی علم النبیین. من دانشم دانش پیامبران الهی است.
فاطمه (س): انا بنت سیدالمرسلین الاولین و الاخرین. من دختر آقای پیامبران اولین و آخرینم.
علی (ع): انا البئر و القصر المشید. من چاه قرآن و کاخ برافراشته آنم. یعنی من آن چشمهام که از زلال وجودم بهره نگرفتند.
فاطمه (س): انا منی شبر و شبیر. من آنم که مادر حسن و حسینم.
علی (ع): انا بعدالرسول خیرالبریة. منم که بعد از رسول خدا (ص) بهترین خلق خدایم.
فاطمه (س): انا البرّة الزکیة. من پاکترین زن نیکو کردارم.
در اینجا بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله به دخترش فاطمه علیه اسلام فرمود:
لا تکلمی علیاً فانه ذوالبرهان. زهرا جان سکوت کن که علی صاحب برهان است.
فاطمه (س): انا ابنةمن انزل الیه القرآن. منم دختر کسی که قرآن به او نازل شده است.
علی (ع): انا الامین الاصلع. منم آن کسی که هم امینم و هم اصلع (اصلع: پیشانی بزرگ صاحب علم).
فاطمه (س):انا الکوکب الذی یلمع. من ستاره درخشان مکتبم
قال النبی (ص) فهو صاحب الشفاعة یوم القیامة. در این زمان پیامبر (ص) به دخترش فاطمه فرمود: زهرا جان علی صاحب شفاعت بزرگ در روز قیامت است.
فاطمه (س): انا خاتون یوم القیامة. من خاتون بزرگ صحرای محشرم
در این موقع زهرا علیه اسلام به پدرش عرض کرد یا رسول الله مرا حمایت نمیکنی؟ پسرعمت را حمایت میکنی؟
علی (ع): یا فاطمه انا من محمد عصبته و نجیبه. من از محمد به منزله جان او هستم.
فاطمه (س): انا لحمه و دمه. من نیز گوشت و خونش هستم.
علی (ع): انا الصحف. من به منزله کتب آسمانی هستم
فاطمه (س):انا الشرف. من شرافت آفرینشم
علی (ع): انا ولی الزلفی. منم صاحب نیکوئیها و رستگاریها
فاطمه (س): انا الخمصأ الحسنی. منم طعم شیرین نیکویی.
علی (ع): انا نور الوری. منم نور عالم خلقت
فاطمه (س): انا فاطمةالزهرا. منم فاطمه زهرا
در این موقوع حضرت خاتم الانبیا (ص) به دخترش زهرا علیه اسلام فرمود:
یا فاطمه! قومی و قبلی رأس ابن عمک هذا جبرئیل و مکائیل و اسرافیل و عزرائیل مع اربعة الاف من الملائکة یحامون مع علی و هذا اخی راحیل و روائیل مع اربعة آلاف من الملائکة ینظرون.
ای فاطمه برخیز و سر پسر عمت را ببوس که جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل با چهار هزار فرشته برای حمایت پسرعمت آمده اند و این برادرم راحیل است که به همراه فرشته روائیل با چهار هزار فرشته آمده اند و نگاه می کنند. در این موقع فاطمه زهرا علیه اسلام برخاست فقبلت راس الامام علی بن ابیطالب بین یدی النبی.
پس سر پسرعمش علی بن ابیطالب (ع) در حضور رسول خدا (ص) بوسید و گفت: یا ابالحسن بحق رسول الله معذرة الی اللّه عزوجل و الیک و الی ابن عمک. ای ابوالحسن به حق رسول خدا از تو معذرت می خواهم و از خدا و رسول او نیز معذرت خواهی میکنم و علی علیه السلام نیز دست فاطمه را بوسید.
چند نکته قابل توجه در این مفاخره مقدس
1 - شهامت ادبی و بلاغت بی نظیر حضرت زهرا سلام الله علیها که پابه پای امیر سخن و فرمان فرمای کلام پیش رفته است.
2 - زیبایی گفتار آن بانوی بزرگ که از روانی و شیوایی بی نظیر برخوردار است مثلاً هر جا که سخن علی علیهالسلام به الف ختم میشد پاسخ آن بانو نیز با همان کلمه کوتاه به الف ختم میشد و هرجا با یا و نون ختم میشد سخنان آن بانو نیز با یا و نون زینت می یافت و این، خبر از استعداد عجیب حضرت زهرا علیه السلام و همپایه بودنش با علی علیه السلام را می دهد.
3 - مقدس بودن این مفاخره و بی تکبر بودن این موضوع را ثابت میکند.
4 - از عظمت علی علیه السلام خبر میدهد که به فرموده رسول خدا (ص) آن حضرت مورد حمایت فرشتگان اعظم الهی بوده است.
5 - از همه مهمتر پایان این مفاخره بین ظیر است که در کمال عشق و صفا و اخلاص و وفا از سوی رسول خدا (ص) به دخترش فاطمه علیه اسلام امر میشود که برخیزد و سر مطهر همسرش را ببوسد و از ایشان معذرت خواهی کند و آن بانو نیز حضور پدر سر آن امام بزرگوار را می بوسد و از این که پا به پای آن حضرت مطالبی را در شأن و شکوه خود بیان کرده از خدا و رسول او و از همسرش پوزش می طلبد علی علیه السلام نیز پوزش او را پذیرفته و دست مبارک آن بانو را می بوسد. و خلاصه تمامی لحظه لحظه های آن مفاخره بی نظیر، با صفا و صمیمت و در کمال بی ریایی و تقوی سپری شده و با یک جهان پاکی و قداست و معنویت پایان می یابد.
منبع : کتاب زندگانی فاطمه الزهرا تالیف عماد زاده / 304 - مجمع النورین تالیف مرندی / 45