خطاب خداوند متعال به حضرت داوود :
زمینیان را بگو ، چرا با من دوستی نمی کنید؟ که سزاوار دوستی منم.
من خدایی هستم که با داناییم جهل نیست ، با صبرم ناتوانی نیست ، در صفتم تغییر نیست ، در گفته ام تبدیل نیست ، رحمتم فراگیر است ، از فضل و کرم برنگردم ، در ازل بر خود رحمت نوشتم ، دل بندگانم به نور معرفت افروختم ، من دوست آنم که با من دوست است ، رفیق آنم که مرا رفیق است ، همنشین آنم که در خلوت ذکر با من است ، مونس آنم که به یاد من انس دارد.
ای داوود !!! هرکه مرا جوید ، مرا یابد و آنکه مرا یابد سزاوار است که مرا نبازد ، نعمت از ماست ، شکر دیگری می کنند !! دفع بلا از ماست ، از دیگری می بینند!! پناهگاهشان پیش ماست ، به دیگران پناه می برند!! می گریزند ولی ، عاقبت باز می گردند. یکى از پیامبران بزرگى که علاوه بر قدرت معنوى و نبوت، داراى حکومت ظاهرى وسیع نیز بود، حضرت داوود علیه السلام است که نام مبارکش شانزده بار در قرآن آمده است.
حضرت داوود علیه السلام در سرزمینى بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نواده هاى حضرت یعقوب است و به نُه واسطه به یکى از فررزندان حضرت یعقوب می رسد، پدرش ایشا نام داشت.
او صد سال عمر کرد، که چهل سال از آن را حکومت نمود.ماجراى شهرت داوود علیه السلام آن هنگام شروع شد که به عنوان یکى از سربازان طالوت، به جنگ جالوت و لشگرش رفت و با سنگى که در فلاخن خود نهاده بود، جالوت جبار را کشت .ایشا ده پسر داشت، داوود علیه السلام کوچکترین آنها بود.
ادامه را از لینک مقابل بخوانید : داستان زندگی حضرت داوود علیه السلام
منبع: کتاب محجه البیضاء ج 8 ص 58
کتاب شرح دعای کمیل استاد انصاریان ج 1 ص 44