حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد :
خدا فرموده است شما مرا بخوانید ، من شما را اجابت می کنم . در اینجا خدا نفرموده است که من حاجت شما را برآورده می کنم بلکه فرموده جواب شما را می دهم . مثلا اگر بچه پدرش را صدا بزند پدر سریع می گوید: بله . ولی اگر بچه هر خواسته ای داشت پدر آنرا اجابت نمی کند . خدا هم همین طور است و هر خواسته ی بشر را اجابت نمی کند . پس خدا پاسخ بنده های خودش را می دهد ولی اینها متفاوت است .
راننده آیت الله امینی آقا شیخ عباس بود . وقتی ایشان پیر شده بودند با دوستان ما به مشهد می رفتند و می فرمودند : من هر بار که به مشهد می روم از امام هشتم می خواهم که بر علم و معرفت من بیفزاید . یک بار ایشان در حرم امام رضا *ع* تشنه می شود و دوستان به ایشان می گویند که برای آب خوردن باید به صحن برود .( البته خوب است که در حرم هم آب بگذارند مثل حرم پیامبر و مسجدالاحرام . این کار خوبی است ) ایشان به صحن می آید و وقتی می خواهد آب بخورد می بیندکه شیر الکترونیکی است و ایشان تابحال این مدل شیر آب را ندیده بودند .
ایشان دستش را زیر آب می گیرد و وقتی دستش را برمی دارد آب قطع می شود . گریه می کنند و می فرمایند : امام هشتم در این سفر معرفت جدیدی به من یاد داد . امام به من یاد داد که ما از این شیر آب کمتر نیستیم . شما که دست درخواست و دعا دارید ، همواره از ما طلب کنید زیرا رحمت خدا همیشگی است . ولی اگر شما دست خودت را نیاوری رحمتی نصیب شما نمی شود .
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه نیست . کسانی که از دعا کردن خسته می شوند و با خدا قهر می کنند ،کار اشتباهی انجام می دهند . در دعا گاهی خواسته های ما برآورده می شود و گاهی بالاتر از آن را به ما مرحمت می کنند . گاهی ما چیزهای کوچکی از خدا می خواهیم ولی خدا چیزهای بزرگتری را برای ما در نظر گرفته است . گاهی خدا دعای بدترین خلق خودش را هم اجابت کرده است . در طواف مکه دعایی دارد :
ای خدایی که حتی جواب شیطان را هم دادی . ( در قرآن داریم که وقتی شیطان سجده نکرد و رانده شد به خدا گفت : به من تا قیامت مهلت بده . خدا هم تا وقت معلوم به او مهلت داد . البته وجود شیطان حکمت دارد و مصلحتی در کار است که ما آنرا درک نمی کنیم . شیطان وسیله ی امتحان خلق است و باعث رشد انسان می شود . در روایات وقت معلوم همان ظهور امام زمان *عج* است . امام زمان *عج*شیطان را از بین می برد ولی نفس اماره انسان هنوز وجود دارد که انسان را دعوت به شر می کند .) پس این باعث می شود که انسان از خدا ناامید نشود.
در کتاب علل الشریط شیخ صدوق داریم که فرعون ادعای خدایی می کرد . مدتی باران نیامده و آب رود نیل کم شده بود. مردم مصر پیش فرعون آمدند و گفتند : تو که خدای مصر هستی ، کاری بکن که آب رود نیل زیاد بشود. فرعون دید که پادشاهی او در خطر است . بنابراین پیش خدا از شب تا صبح ناله و زاری کرد و خدا هم جوب او را داد البته این نشان دهنده ی این است که رحمت خدا زیاد است نه اینکه فرعون خوب بوده است .
او باطناً خدا را قبول داشت ولی از روی استکبار انکار می کرد. حتی زمانی که حضرت موسی عصا را به مار تبدیل کرد فرعون می خواست ایمان بیاورد ولی رفیق او ، هامان مانع این کار شد . او آنقدر ناله زد تا آب رود نیل زیاد شد . موسی به خدا گفت که این چه کاری بود که کردی ؟ خدا فرمود : تو شب خوابیده بودی و او پیش ما ناله و زاری می کرد . البته این عظمت خداست که پاسخ ابلیس و فرعون را می دهد .
پس خدا سوال ما را بی پاسخ نمی گذارد . اگر ما هفتاد سال یا الله بگوییم و خدا جواب ما را ندهد باز ما ثواب برده ایم زیرا اصل دعا کردن و ذکر ثواب دارد حتی اگر خدا حاجت ما را برآورده نکند زیرا شما با خدا انس گرفته اید. بزرگی می گفت همه می گویند که ما گرفتار هستیم ولی باید بگویند : ما گرفته ی یار هستیم . این گرفتاریها باعث شده است که ما درخانه ی خدا را بزنیم . گاهی اگر خدا گرفتاری شما را رفع کند ، شما دیگر پیش خدا نمی آیید . و این باعث شده است که خدا گرفتاری شما را باز نکند تا باز شما با خدا صحبت بکنی .
کسی که زیاد دعا می کند در واقع خود خدا را می بیند و نیازی به استجابت دعا ندارد . بزرگی می فرمودند : خوب است که وقتی شما به زیارت امام هشتم می روید با خود صاحبخانه آشنا بشوید و ایشان دستشان را به شما بدهند . بالاترین اجابت این است که ما همنشین خدا بشویم .
در دعای جوشن کبیر تمام اسم های خدا آمده است و ما در این دعا مدح خدا را می کنیم و از خدا می خواهیم ما را از آتش جهنم نجات بدهد. در این دعا ما بیشتر خدا را صدا می زنیم . خدا مالک ما است و ما مملوک اوست ، خدا رازق ما است و ما مرزوق او هستیم و ... او همه چیز می داند و ما هیچی نمی دانیم . بنابراین خدا از خودمان به خودمان مهربانتر است . اگر ما خودمان را دوست داریم مطمئن باشیم که خدا ما را بیشتر دوست دارد و قدر مخلوق را خالق می داند . پس چیزی را که ما می خواهیم بهتر است یا چیزی را که خدا می خواهد ؟چیزی که خدا می خواهد خیلی بهتر است از آن چیزی است که من می خواهم .
در توحید شیخ صدوق داریم که امیرالمومنین *ع* می فرماید که خدا به داوُد گفت : یا داود ارید وترید ولا یکون الا ما ارید فان اسلمت لما ارید اعطیتک ما ترید وان لم تسلم لما ارید اتعبتک فیما ترید ثم لا یکون الا ما ارید:
(معنی : ای داود! من چیزی را اراده می کنم و تو هم چیزی را قصد می کنی و واقع نخواهد شد مگر آنچه که من اراده کرده ام. پس اگر به آنچه من اراده کرده ام تسلیم شوی و تن بدهی هر آنچه را اراده کنی به تو می دهم و اگر به آنچه من اراده کرده ام تسلیم نشوی تو را در راه آنچه اراده کرده ای به تعب و سختی می افکنم و سپس واقع نخواهد شد مگر آنچه من اراده کرده ام.)
ای داود ،تو یک خواسته ای داری و من خواسته ی دیگری دارم ، بدان آنچه که من بخواهم می شود ولی آنچه تو بخواهی ممکن است که بشود یا نشود، اگر تو تسلیم خواسته ی من بشوی من خواسته ی تو را اجابت می کنم . ولی اگر تسلیم نشدی ، در خواسته ات تو را به تَعَب می اندازم .
(پس دراینجا خواسته های ما تضاد پیدا می کنند . حاج آقا دولابی می فرمودند : توفیق یعنی توافق بنده با خدا . اگر شما با خدا توافق کردی مشکلات شما حل می شود. فردی گفت که من مستجاب الدعوة هستم زیرا هر چه خدا بخواهد من هم آنرا می خواهم . زیرا خواسته ی خدا بالاتر است .) در مفاتیح دعایی بنام دعای صبح و شب داریم :
حمد می کنم خدایی را که هرچه او می خواهد انجام می دهد و هر چه او نمی خواهد انجام نمی دهد. اگر خدا بخواهد تمام حرف خلق را اجابت کند نظام بهم می خورد . همه می خواهند ثروتمند یا دکتر یا مهندش بشوند ولی این امکان ندارد . پس اگر خدا خواسته ی کسی را مستجاب نکند ، به او ثواب و پاداش می دهد . پس اگر انسان تسلیم خواسته ی خدا بشود و بگوید : اگر تو نمی خواهی من بچه دار بشوم من هم بچه نمی خواهم ، خدا هم خواسته ی او را اجابت می کند . خدا در اینجا قول داده است که اگر کسی از خواسته ی خودش صرف نظر کرد و تسلیم شد ، خدا خواسته ی او را اجابت می کند .