نویسنده وبلاگ بهلول در آخرین مطلب وبلاگش نوشت: در اسم سینما برای مردم یاد آور فساد و فحشای حاکم بر آن است همانطور که طی یک ماه گذشته اخبار فرهنگی که از سینمای ایران بر خروجی خبرگزاری های جمهوری اسلامی ایران مخابره شد پر بود از بی فرهنگی.
اوج انسانیت و وطن دوستی اصغر فرهادی درست همزمان با شهادت احمدی روشن که حتی فرصت نکرد در خون خود بغلطد.
تن پرستی و شرافت دوستی گلشیفته فراهانی که روزی در میم مثل مادرش نماد یک
زن فداکار بود که حاضر شد درد شیمیایی را به تن بخرد اما دیگران را نجات دهد.
دیگری خانم فاطمه معتمد آریا و دسته گلش درست همزمان با ابراز احساسات پاک جوان بحرینی نسبت به اماممان خامنه ای.
و درپایان "استقبال از سینماگران در کوچه ی انقلاب"
اینکه کوچه ی انقلاب چه تعریفی می تواند داشته باشد وآیا باید این کوچه با اهداف انقلاب سازگاری داشته باشد یا نه به کنار آنچه بیش از هر چیزی مرا به نوشتن واداشت اجرای این شوی تکراری در محضر خواهر و دختر شهید عماد مغنیه است همان کسی که خود را فرزند امام خمینی (ره) میدانست و به آن افتخار میکرد زیرا امام (ره)، او و دیگر جوانان لبنانی و فلسطینی را زنده کردند و دخترش همانکه خطاب به رهبر معظم انقلاب گفت:
(سیدی ...انا بنتکم فاطمه بنت شهید عماد مغنیه) آقای من...من دختر شما؛ فاطمه دختر شهید عماد مغنیه هستم همانکه حضورش پشت تریبون، فضای نشست صمیمانه ی چند روز پیش با امام خامنه ای را تحت تاثیر قرار داد و زمانی که شروع به سخنرانی کرد ، حاضران را به گریه انداخت.
آیا واقعا لازم بود بعد از دیدار روحانی و پر از معنویت این عزیزان با امام خامنه ای این چنین مراسمی برایشان تدارک دیده شود؟
آیا بهتر نبود حال که جنبش بیداری اسلامی چشم امیدش به ماست این چشم را به مظاهر غربی کشورمان نمی گشودیم؟
آی عروسک های سینمای ایران حرمت فرزندان شهدای ایران عزیزمان را که نگه نمی داریدکاش حرمت میهمان نمی شکستید.
از ما که خجالت نمی کشید کاش از حجاب دختر و خواهر شهید عزیزمان کمی خجالت می کشیدید.
پی نوشت: اندیشمندان غربی تازه دارن به این نتیجه میرسن که حجاب چه فوایدی داره.(موضوع حجاب وبلاگ را مطالعه نمایید)ولی متاسفانه بعضی هنرمند(!هنر مفهومی است در مقابل عیب و به معنای کمال و فضیلت.آزادی هنر نباید در زیر پا گذاشتن معیارهای اخلاقی جامعه و یا توهین به مقدسات معنا پیدا کند که مع الاسف فضای سیاسی کشور، بعد از پایان ظاهری جنگ، بسیاری از مخالفان را جرأت بخشیده است که غرض ورزی ها و دشمنی های غیرمعقول خویش را با نام هنر و آزادی عرضه کنند». «آزادی هنرمند در درک تکلیف اوست، نه در نفی و طرد التزام به همه چیز».شهیدآوینی)های ما دارن مسیر رو بر عکس به سمت غرب میرن.