نماز خواندن شهید همت:
محکم و راست می ایستاد و چشم از مهر بر نمی داشت . بی اعتنا به آن همه سرو صدا ،آرام و طولانی نماز می خواند .توی قنوت ،دستهاش را از هم باز نگه می داشت؛ همان جور که بین دو نماز دعا میکرد و بچه ها آمین می گفتند. چفیهاش را روی صو رتش انداخته بود.توی تاریکی سنگر ،بین بچه ها نشسته بود و دعا می خواند.کم پیش می آمد حاجی وقتی پیدا کند و توی مراسم دعای دسته جمعی شرکت کند .پشت بیسیم می خواستندش .دلمان نمی آمد از حال درش بیاوریم.ولی مجبور بودیم.
تنبیه پس از نماز:
با شهید علی اکبر هاشمی از مرداد ماه 1345 در دانشکده افسری آشنا شدم. از همان روزهای اول آشنایی او را فردی مؤمن و نماز خوان دیدم ، حتی در سخت ترین روزهای خدمت دانشجویی که بسیار طاقت فرسا بود، هر گز نمازش را ترک نمی کرد.
روزی در حال نماز خواندن بود که در همان هنگام سر گروهبان دانشجویی گروهان – که از دانشجویان سال سوم دانشکده بود_ فرمان داد که دانشجویان در منطقه ی تجمع گروهان به خط شوند.هاشمی با خونسردی و با آرامش خاصی بدون اعتنا به دستور سرگروهبان، نماز می خواند.اما به علت تأخیر ورود به محل تجمع گروهان به عنوان بی توجهی به دستور مقام ارشدتر به مدت نیم ساعت تنبیه(به اصطلاح مانور) شد. این مانورها از قبیل سینه خیز روی زمین و ....، هر چند که برای مقاومت جسمانی دانشجویان مفید بود، اما گاهی تبدیل به تنبیه هایی می شد که دیگر جنبه فواید آن مورد نظر نبود.
تنبیه هاشمی در آن روز از جمله اذیت هایی بود که بیشتر جنبه ی انتقام شخصی داشت. با این وجود پس از تنبیه، هاشمی را با چهره ی متبسم دیدم، او از چنان ایمانی بهره مند بود که این گونه آزار و تنبیهات را به خاطر نماز تحمل می کرد و ارزش آن نماز را بیشتر از نماز در شرایط عادی می دانست
.
صحبت ها و تذاکرات دوستانه ی او با همدوره ای ها جنبه اعتقادی و مذهبی داشت و همیشه دیگران را به فرایض و اقامه نماز اول وقت توصیه می کرد. او ضمن آنکه از دانشجویان فعال و با انضباط بود، به شرکت در مجالس و محافل مذهبی نیز رغبت فراوانی داشت. شهید هاشمی همواره از نظم و انضباط دانشکده ی افسری علی رغم سختی هایی که می کشید، به نیکی یاد می کرد.(سرتیپ 2 عباسعلی حاج سلطانی)
تنبیه هاشمی در آن روز از جمله اذیت هایی بود که بیشتر جنبه ی انتقام شخصی داشت. با این وجود پس از تنبیه، هاشمی را با چهره ی متبسم دیدم، او از چنان ایمانی بهره مند بود که این گونه آزار و تنبیهات را به خاطر نماز تحمل می کرد و ارزش آن نماز را بیشتر از نماز در شرایط عادی می دانست.