جمال حق زسر تا پاست عباس
به یکتایی قسم یکتاست عباس
او گرچه به ظاهر فرزند ام البنین (س) است ولی در حقیقت مادر او حضرت زهرا سلام الله علیها است:
اگر چه زاده ی ام البنین است
ولیکن مادرش زهراست عباس
او مقتدای عاشقان تا روز قیامت است که همچون شمعی خورشید وار مسیر عشق را برای سالکین روشن می سازد :
شب عشاق را تا صبح محشر
چراغ روشن دل هاست عباس
او ماه بنی هاشم است که از زیبایی های ظاهری و باطنی برخوردار است و مولای ما بعد از اباعبدالله:
بُوَد ماه بنی هاشم ابوالفضل
خلائق بنده و مولاست عباس
غیرت و شجاعت و حسن خلق و صداقت و سخاوت باید نزد حضرت زانو زده و از ایشان درس عشق و وفا بیاموزند؛ او مظهر غیرت بود، نگهبان خیمه ها و مایه ی پشت گرمی و آرامش اهل حرم که تا عباس زنده بود ترسی از اسارت نداشتند :
به دشت کربلا آرامش دل
برای زینب کبراست عباس
غیرت او هنگام ننوشیدن آب آشکار شد، مگر می توان آب خورد و مولا تشنه لب باشد و اطفال منتظر :
بنازم غیرت و عشق و وفا را
که عطشان بر لب دریاست عباس
او مظهر شجاعت بود و علیِّ کربلا و علمدار لشکر حسینی که حتی بعد از قطع دو دست نیز علم را رها نکرد :
علم در دست و مشک آب بر دوش
که هم سردار و هم سقاست عباس
ممکن است بپرسید حُسن خلق حضرت را چگونه ثابت می کنی؟ در حالیکه عباس به معنای عبوس و خشمگین و اخمو می باشد. آری حضرت در مقابل دشمنان، عباس ولی برای دوستان ابوالفضل بود. عباس مظهر (اشداء علی الکفار ) و ابوالفضل جلوه ی ( رُحَماءُ بینَهم ) است و ما همیشه از خدا می خواهیم که:( عامِلُنا بِفَضلِک ) و مگر می شود ساقی طفلان، رؤوف و مهربان نباشد؟ ساقیی که روز عاشورا از دیدن لبان خشک کودکان شرمسار و خجل شد و بی تاب :
هنوز از تشنه کامان شرمگین است
ببین در علقمه تنهاست عباس
صداقت حضرت هم که جای گفتگو ندارد . اولین کسی که شب عاشورا بعد از آنکه حضرت اباعبدالله خواستار رفتن همه شدند ، اظهار وفاداری و ثابت قدمی کرد عباس (ع) بود و صداقت خویش در این ادعا را فردای آن روز با دستان بریده اش اثبات کرد و با گفتنِ:
( والله ان قطعتموا یمینی انی اُحامی ابداً عن دینی و عن امام الصادق الیقینی ).
ممکن است بپرسید سخاوت حضرت را چگونه اثبات می کنی؟ مگر در تاریخ نقل شده که حضرت عباس به فقرا اطعام یا انفاق فرموده باشد؟ جواب من این است که مگر سخاوت و انفاق منحصر در مادیات است؟
قرآن فرموده: ( و مما رزقناهم ینفقون ) یعنی متقین کسانی هستند که از آنچه به آنها داده ایم، انفاق می کنند که یکی از مصادیقش کمک مالی به فقیر یا اطعام شخص گرسنه است .
بالاترین مصداق انفاق فی سبیل الله ، انفاق جان است . شهید عزیزترین سرمایه ای که دارد یعنی جانش را در راه خدا انفاق می کند و همه شهدای کربلا از این جهت اهل انفاق بودند اما سخاوت و انفاق در حضرت ابالفضل بارزتر و گسترده تر بود چرا که او تنها شهید کربلا بود که دستانش و چشمانش را قبل از شهادت انفاق فرمود و مانند پدر بزرگوارش امیرمؤمنان (ع) فرق مبارکش شکافته شد و تمام بدنش تیر باران گردید .
با شهادت او علم اباعبدالله بر زمین قرار گرفت و ( بانَ الاِنکِسارُ فی وجه الحسین ) بیهوده نیست که حضرت هنگامی که به بالین برادر آمد فرمود: (الآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلتی ) عباس من برخیز که خیمه ها تشنه ی آب است . یادی کنیم از لحظات آخری که قمر بنی هاشم از روی اسب به زمین افتاده است : مشک پاره پاره ی آب یک طرف، حضرت یک نگاه به خیمه ها، یک نگاه به مشک پاره پاره و زبان حالش این است :
ای مشک تو لااقل وفاداری کن من دست ندارم تو مرا یاری کن
من وعده ی آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن
ای مشک نگه کن تو به بالای سرم زهراست نشسته، آبرو داری کن
شاید این جا بود که عباس به خود جرأت داد که فریاد بزند: ( یا اَخاک ادرک اخاک ) امام حسین (ع) با شنیدن فریاد مردانه ی برادر به سرعت خود را به بالین برادر رساند:
در کنار علقمه سَروی ز پا افتاده است
یا گلی از گلشن آل عبا افتاده است
در فضای رزمگاه نینوا با شور و آه
ناله ی جانسوزِ ادرک یا اخا افتاده است
شه سوار اسب شد با سَر به میدان روی کرد
تا ببیند جسم عباسش کجا افتاده است
ناگهان از صدر زین افکند خود را بر زمین
دید بسم الله از قرآن جدا افتاده است
اباعبدالله بر دست های قلم شده ی برادر بوسه می زند همچون امیر مؤمنان (ع) که بر دستهای کوچک نوزادش بوسه زد :
چار امامی که تو را دیده اند دست علمدار تو بوسیده اند
طفل بُدی مادر والا گُهَر بُرد تو را نزد امیرُالبشر
چشم علی چونکه دو دست تو دید بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا بوسه به دست تو زده مجتبی
دید چو در کرببلا شاه دین دست تو افتاده به روی زمین
خم شد و بگذاشت سرِ دیده اش بوسه بزد با لب خشکیده اش
آخرین امامی که بر دستهای عباس بوسه زد، امام سجاد بود، هنگامی که می خواست بدن مطهر عمو را دفن کند :
حضرت سجاد هم آن دست پاک بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
چرا این دستها این قدر ارزش و مقام پیدا کرد؟ شاید به این خاطر بود که آب گوارا را تا نزدیک لب های تشنه آورد ولی ( فذکر عطش الحسین ) و آب را روی آب ریخت.
الا لعنة الله علی القوم الظالمین.