.شب يلداست شب از تو به دلگيريهاست
شب ديوانگي اغلب زنجيريهاست
شب تا صبح به زلف تو توکل کردن
شب در دامن تنهايي شب گل کردن
شب درداست شب خاطره بارانيهاست
شب تا نيمه شب شعر وغزلخوانيهاست
شب يلداست شب با غم تو سر کردن
شب تقدير خود اينگونه مقدر کردن
کاش يک شب برسد يک شب يلدا باهم
بنشينيم زمان را به تماشا باهم
بنشينيم وز هم دفع ملالي بکنيم
اينهم از عمر شبي باشد وحالي بکنيم
شب يلدا شده خود را برساني بد نيست
امشبي را اگر اي عشق بماني بد نيست
سيب سرخي واناري وشرابي بزنيم
پشت پا تا سحرالدهر به خوابي بزنيم
موي تو باشد وشب را به درازا بکشد
واي اگر کار منو عشق به يلدا بکشد
چه شود اوج پريشانيمان جا بخوريم
بين يک عالمه شب صاف به يلدا بخوريم
ميشود خوبترين قسمت دنيا با تو
گر که توفيق شود يک شب يلدا باتو
با تو اي خوبترين خاطره ي رويايي
اي که عمر تو الهي بشود يلدايي
ميشوي از همه ي شهر تماشايي تر
گر شود عشق تو از عمر تو يلدايي تر
حيف شد نيستي امشب شب خاموشيها
کوه غم آمده پيشم به هم آغوشيها
نيستي شمع شب تار مرا فوت کني
بدرخشي همه را واله ومبهوت کني
بي تماشاي تو با اينهمه غمها چه کنم؟
تو نباشي گل من با شب يلدا چه کنم؟
استاد فرامرز عرب عامري